نقش ترکیه در ایجاد پدیده زنجانی و ضراب
يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۴۴ ق.ظ
ایران همواره در مسیر صلح و تعامل مثبت با همسایگانش گام برمیدارد و به نوعی نقش بزرگتر و ریش سپید را ایفا میکند؛ چنانکه به رغم نامهربانی گاه و بیگاه همسایگان شرقی و غربی اما گاه که میان آنها اختلافاتی پدید میآید ایران است که درصدد برقراری آشتی میان همسایگان به میدان میرود. ترکیه یکی از این همسایگان است که بهواسطه تسلط آمریکا بر این کشور در تعامل خود با ایران دچار فراز و نشیبهایی میشود. از سوی دیگر برای ترکیه سخت است که ایران را به خاطر اتحاد و ائتلاف با سعودی از دست بدهد و در همین راستا نکته قابل تامل اینجاست که عربستان هم تلاش دارد محوری علیه ایران شکل دهد و هژمونی منطقهای را علیه ایران سازماندهی کند که در این راستا نگاهی هم به همراهی ترکیه با خود دارد که تحلیلگران تاکید دارند در چنین شرایطی نباید این فرصت جذب ترکیه به عربستان داده شود.
انعطاف با ترکیه برای نیل به این هدف به معنای چشم پوشیدن از اقدامات دیگر این کشور درباره ایران نیست که صادق ملکی کارشناس ارشد وزارت خارجه در گفتوگویی که با «آرمان» داشت به این مولفهها اشاره کرد. او معتقد است اقدام به هر کاری از سوی اردوغان برای حفظ قدرت دور از انتظار نیست و او درصدد است در کسوت رئیس جمهور یک سلطان باشد. در ادامه متن گفتوگوی صادق ملکی، کارشناس وزارت خارجه و تحلیلگر امور منطقه را با «آرمان» میخوانید:
علت اعلام کنارهگیری داوداوغلو از رهبری حزب عدالت و توسعه و نخست وزیری ترکیه چه بود؟
از داود اوغلو اگرچه به عنوان معمار سیاست خارجی ترکیه نام برده میشود اما باید دانست او در سایه اردوغان تعریف شده است. او نه موسس حزب و نه مانند اردوغان و موسسان حزب در صحنه سیاست از سابقه کافی برخوردار بود. وقتی اردوغان به یارانی چون عبدا... گل وفادار نماند، برای داوداوغلو جای زیادی نمیماند. اردوغان رهبری است که در کسوت رئیس جمهور، در پی سلطانی است. برای اردوغان، مردان در سایه او نیز قابل تحمل نبوده و دوره مصرف دارند. در واقع دوره نیابتی نخست وزیری داوداوغلو به پایان رسید تا گامهای تغییر نظام سیاسی ترکیه از سیستم پارلمانی به ریاستی تسریع شود. سلب مسئولیت داوداوغلو در تعیین روسای استانی حزب عدالت و توسعه اقدامی محاسبه شده از طرف اردوغان بود تا با آسیب زدن به روحیه ظریف این آکادمیسین، وی خود داوطلب کنارهگیری شود. اختلافات داوداوغلو با اردوغان در ارتباط با نحوه مبارزه با تروریسم، آزادیهای دموکراتیک، برخورد با ارتشای وزرا و... گرچه در دور شدن داوداوغلو از قدرت تاثیرگذار است، اما مهمتر از آن، خوی سلطانی اردوغان بود که نمیخواست هیچ نامی در کنارش، شریک قدرت او باشد. در جمهوریتی که آتاتورک موسس آن بود، عصمت اینونو توانست در کنار آتاتورک شخصیت دوم جمهوریت باشد اما اردوغان میخواهد تنها چهره جمهوریتی باشد که او موسس آن خواهد بود.
اما قانون اساسی ترکیه هنوز برای ورود به سیستم ریاستی تغییر نکرده است؟
بله، درست است. بهنظر می رسد گام بعدی تغییر قانون اساسی باشد. در حال حاضر با وجود عدم تغییر قانون اساسی ترکیه، اردوغان با فراهم کردن زمینه کنارهگیری داوداوغلو از نخستوزیری، عملا در جهت ورود به سیستم ریاستی گام برداشته است. هنگامی که حدود دو سال پیش اردوغان با آرای مردم ترکیه به عنوان اولین رئیسجمهور انتخاب شد، اعلام کرد که رفتار سیاسی وی در عرصه قدرت با روسای جمهور سابق متفاوت بوده و بیشتر در عرصه اجرایی وارد عمل خواهد شد. با مدنظر قرار دادن روانشناسی اردوغان، تحمل ۲۰ ماه نخستوزیری داوداوغلو برای وی سخت بود، اما خروج داوداوغلو از صحنه قدرت، شفافیت هدف و عمل اردوغان را به منصه ظهور رساند. در نوشتارها و مصاحبههای گذشته گفته بودم که داوداوغلو رفتنی است و این امر در حالی برای این تئوریپرداز ایدهآلیست رخ داده است که وی کماکان ادعای وفاداری دارد. داوداوغلو در اظهارات خود با وجود انتقاد و گلایه از رسم رفاقت و همراهی حزبی اعلام داشت، وفادار به اردوغان و حزبش باقی خواهد ماند. اندیشیدن به ترکیه بزرگ و منافع ملی، باقی ماندن در تیم، سرمایهگذاری برای آینده و... میتواند از جمله دلایل کنارهگیری بدون حاشیه وی از قدرت باشد. بعید است اردوغانی که در مسیر قدرت به اربکان پشت کرده و به گل وفادار نماند، برای آینده داوداوغلو جای باز کند. او با کنار گذاشتن داوداوغلو نشان داد که از منظر او صحنه سیاست، بیش از آنکه صحنه عیاری باشد، عرصه محاسبات قدرت است. فارغ از انتقاداتی که به اردوغان در سیاست داخلی و خارجی وارد است بیشک او همچنان مرد اول ترکیه است. اگر فردا نیز انتخابات برگزار شود همچنان اردوغان برنده صحنه خواهد بود. رهبری و مدیریت ۱۲ ساله اردوغان و حزبش بر ترکیه در یک نگاه کلان، سبب ظهور دولت کارآمد و موفق در ترکیه بوده است. فارغ از آن با مد نظر قرار دادن روحیه نظامیگیری این کشور و تطبیق عملکرد اردوغان با این فرهنگ، این همپوشانی خود از عوامل مهم و تاثیرگذار در موفقیت و محبوبیت اردوغان بوده است.
این تغییر ممکن است عامل بیثباتی در ترکیه یا انشعاب در حزب عدالت و توسعه شود؟
در حال حاضر بعید است. در گذشته با توجه به بیثباتی صحنه سیاست در ترکیه، نه تنها پیشبینی آینده این کشور بلکه فردای آن دشوار بود. به قول دمیرل ۲۴ ساعت، زمانی طولانی در ترکیه بود اما امروز ترکیه تغییر کرده است. بیش از یک دهه است که اردوغان با ایجاد ثبات نسبی توانسته صحنه سیاسی و اقتصادی ترکیه را تغییر دهد. حزب عدالت و توسعه تحت رهبری اردوغان در سالهای اخیر توانسته است از تحولات و بحرانهای بسیار جدیتر از کنارهگیری داوداوغلو عبور کند. به نظر میرسد اردوغان و حزبش همچنان موفق به عبور از تحول کنارهگیری داوداوغلو شود. موسس اصلی حزب، اردوغان و گل بودند و زمانی که حذف گل نتوانست موج یا انشعابی در حزب ایجاد کند، رفتن داوداوغلو نیز نخواهد توانست تزلزلی در حزب ایجاد کند. مشکلات داخلی و خارجی در ترکیه زمینهساز انشعاب و تضعیف اردوغان و حزبش نبوده و نخواهد بود. در حال حاضر نظم و انضباط حاکم بر حزب عدالت و توسعه و برخورداری از مزیت همراهی با قدرت و... احتمال هرگونه انشعاب را دور ذهن نشان میدهد. تجربه جدایی عبداللطیف شنر از موسسان حزبی نشان داد حتی اگر انشعابی نیز رخ دهد، موفق نخواهد بود. توجه داشته باشید نظام بینالملل تاثیرگذار بر ترکیه و سازوکارهای تنظیمکننده قدرت در این کشور کماکان آلترناتیوی برای اردوغان ندارد. بنابراین تحول کنارهگیری داوداوغلو از نخستوزیری بیش از آنکه سبب تزلزل قدرت اردوغان و حزبش شود، سبب افزایش قدرت اردوغان و حزبش در آینده خواهد شد. موفقیت اقتصادی، مهمترین برگ برنده و عامل تداوم حکومت ۱۲ ساله اردوغان در عرصه سیاسی ترکیه بوده است. در حال حاضر گرچه صدمات ناشی از سیاستهای خارجی و داخلی اردوغان و حزبش بر اقتصاد ترکیه نمایان شده است، اما این صدمه به اندازهای نیست که قابل تحمل نباشد. اردوغان از یک ترکیه منزوی، بیثبات و ضعیف، یک ترکیه قوی، کارآمد و مدعی رهبری در منطقه ساخته است. اینکه در نگاه رقابتی میتوان بر اردوغان و سیاستهایش خرده گرفت، نباید سبب چشمپوشی از موفقیتهای او شود. مهمترین تاثیرات کنارهگیری داوداوغلو بر سیاست داخلی، یک کاسه شدن قدرت در حزب و اطاعت محض از اردوغانی خواهد بود که در پی تغییر سیستم پارلمانی به سیستم ریاستی است.
با رفتن داوداوغلو ممکن است سیاست خارجی ترکیه تغییر کند؟
دیدگاههای مشترک اردوغان و داوداوغلو گرچه تغییر اساسی در سیاست خارجی را دور از ذهن نشان میدهد، اما عملگرایی اردوغان میتواند در برابر فشارهای بیرونی در برخی سیاستها موجب انعطاف شود. همچنین نباید فراموش کرد که در نگاه کلی، سیاست خارجی کشورها برخاسته از راهبردهای کلان بوده و تغییر دولتها نمیتواند تغییری اساسی در این سیاستها ایجاد کند. مزید بر آن رفتن داوداوغلو یک تحول درون حزبی بوده که نباید روی تغییرات پس از وی حساب ویژه باز کرد. تغییر شاید پس از اردوغان بتواند مورد انتظار باشد. به نظر میرسد اردوغان با نظم و انضباط حزبی که اعمال میکند، سعی دارد آخرین رهبر کاریزمایی در ترکیه بوده و پس از او این کشور چون همه دولتهای مدرن بهجای آنکه در مدار رهبران بچرخد، بر مدار و اساس سیستم چرخیده و پایدار بماند.
چه کسی جانشین داوداوغلو خواهد شد؟
در کنگره فوقالعاده حزب عدالت و توسعه در دوم خرداد با اشاره اردوغان یک نفر کاندیدا شده و وی انتخاب خواهد شد. رقابتی مطرح نیست. از بنیالی یلدریم وزیر ارتباطات، بکربوزداغ وزیر دادگستری، نعمان کورتولموش معاون نخستوزیر و برات آلباراک داماد اردوغان و وزیر انرژی به عنوان جانشینان داوداوغلو نام برده میشود. به نظر میرسد رقابت اصلی میان بنیالی یلدرم و آلباراک خواهد بود. با مدنظر قرار دادن آسیب ناشی از انتخاب آلباراک بر اردوغان و حزب از منظر داخلی و خارجی، احتمالا تمایل او بیشتر به کاندیدا شدن بنیالی یلدریم خواهد بود. نکته آنکه این دوره، مرحله گذر است. هر کس در کنگره فوقالعاده حزب عدالت و توسعه در ۲خرداد دبیرکل شده و به نخستوزیری منصوب شود، در اطاعت محض اردوغان بوده و باید در خدمت فراهم کردن صحنه سیاسی ترکیه برای تغییر سیستم از پارلمانی به ریاستی باشد.
آیا این تحول بر روابط دوجانبه ایران و ترکیه تاثیرگذار خواهد بود؟
سیاست کلان ترکیه چون سایر کشورهای دیگر در راهبردها تغییر نمیکند. ایران و ترکیه در سوریه، عراق، یمن، لبنان و... دارای اختلاف دیدگاه جدی بوده و در سوریه در جبهه مقابل هم هستند. روابط دو جانبه بهخاطر منافع و ضرورتها با فراز و نشیب همراه بوده و دوام خواهد داشت. در روابط ایران و ترکیه تا زمانی که ذهنیت رقابت حاکم باشد تغییری رخ نخواهد داد. من سالهاست کلیدواژهای را در روابط دو کشور به کار میبرم و آن ضرورت تغییر ذهنیت چالدران در روابط ایران و ترکیه است. تا این تحول صورت نگیرد امکان رسیدن روابط تهران و انکارا به سطح مطلوب وجود ندارد. در ایران برخی اخیرا اظهار داشتهاند که ایران دوستان دوران تحریم یعنی ترکیه را فراموش نمیکند. این دوستان که مسئولیت روابط را دارند اگر این اظهاراتشان تعارف سیاسی باشد ایرادی ندارد اما باید بدانند که ترکیه در روند تحریمها، با آن همراهی کرد و اگر جایی کوتاه آمد با اجازه آمریکا و برای منافع خود بوده است. ترکیه عبور از بحران اقتصادی را مدیون تحریم ایران است. نباید خودمان رفتار و اظهاراتی داشته باشیم که خود را بهجای طلبکار در موضع بدهکار قرار دهم. در این زمینه سخن بسیار است که خود فرصتی مستقل میخواهد. بازار ایران به قبضه ترکیه درآمده است و باید پرسید توافق ترجیحی برای ایران چه داشته و برای ترکیه چه داشته است. در مسائل فرهنگی نیز حرف بسیار است، البته در ایجاد این روندها بیش از همه خود و سیاستهایمان مقصر و تاثیرگذار بوده و باید مورد نقد قرار بگیرد. در همین رابطه پدیده بابک زنجانی، رضا ضراب و هالهها و ابهامهای پیرامون آن در این خصوص جای تعمق عمیق دارد.
پایان پیام/
انعطاف با ترکیه برای نیل به این هدف به معنای چشم پوشیدن از اقدامات دیگر این کشور درباره ایران نیست که صادق ملکی کارشناس ارشد وزارت خارجه در گفتوگویی که با «آرمان» داشت به این مولفهها اشاره کرد. او معتقد است اقدام به هر کاری از سوی اردوغان برای حفظ قدرت دور از انتظار نیست و او درصدد است در کسوت رئیس جمهور یک سلطان باشد. در ادامه متن گفتوگوی صادق ملکی، کارشناس وزارت خارجه و تحلیلگر امور منطقه را با «آرمان» میخوانید:
علت اعلام کنارهگیری داوداوغلو از رهبری حزب عدالت و توسعه و نخست وزیری ترکیه چه بود؟
از داود اوغلو اگرچه به عنوان معمار سیاست خارجی ترکیه نام برده میشود اما باید دانست او در سایه اردوغان تعریف شده است. او نه موسس حزب و نه مانند اردوغان و موسسان حزب در صحنه سیاست از سابقه کافی برخوردار بود. وقتی اردوغان به یارانی چون عبدا... گل وفادار نماند، برای داوداوغلو جای زیادی نمیماند. اردوغان رهبری است که در کسوت رئیس جمهور، در پی سلطانی است. برای اردوغان، مردان در سایه او نیز قابل تحمل نبوده و دوره مصرف دارند. در واقع دوره نیابتی نخست وزیری داوداوغلو به پایان رسید تا گامهای تغییر نظام سیاسی ترکیه از سیستم پارلمانی به ریاستی تسریع شود. سلب مسئولیت داوداوغلو در تعیین روسای استانی حزب عدالت و توسعه اقدامی محاسبه شده از طرف اردوغان بود تا با آسیب زدن به روحیه ظریف این آکادمیسین، وی خود داوطلب کنارهگیری شود. اختلافات داوداوغلو با اردوغان در ارتباط با نحوه مبارزه با تروریسم، آزادیهای دموکراتیک، برخورد با ارتشای وزرا و... گرچه در دور شدن داوداوغلو از قدرت تاثیرگذار است، اما مهمتر از آن، خوی سلطانی اردوغان بود که نمیخواست هیچ نامی در کنارش، شریک قدرت او باشد. در جمهوریتی که آتاتورک موسس آن بود، عصمت اینونو توانست در کنار آتاتورک شخصیت دوم جمهوریت باشد اما اردوغان میخواهد تنها چهره جمهوریتی باشد که او موسس آن خواهد بود.
اما قانون اساسی ترکیه هنوز برای ورود به سیستم ریاستی تغییر نکرده است؟
بله، درست است. بهنظر می رسد گام بعدی تغییر قانون اساسی باشد. در حال حاضر با وجود عدم تغییر قانون اساسی ترکیه، اردوغان با فراهم کردن زمینه کنارهگیری داوداوغلو از نخستوزیری، عملا در جهت ورود به سیستم ریاستی گام برداشته است. هنگامی که حدود دو سال پیش اردوغان با آرای مردم ترکیه به عنوان اولین رئیسجمهور انتخاب شد، اعلام کرد که رفتار سیاسی وی در عرصه قدرت با روسای جمهور سابق متفاوت بوده و بیشتر در عرصه اجرایی وارد عمل خواهد شد. با مدنظر قرار دادن روانشناسی اردوغان، تحمل ۲۰ ماه نخستوزیری داوداوغلو برای وی سخت بود، اما خروج داوداوغلو از صحنه قدرت، شفافیت هدف و عمل اردوغان را به منصه ظهور رساند. در نوشتارها و مصاحبههای گذشته گفته بودم که داوداوغلو رفتنی است و این امر در حالی برای این تئوریپرداز ایدهآلیست رخ داده است که وی کماکان ادعای وفاداری دارد. داوداوغلو در اظهارات خود با وجود انتقاد و گلایه از رسم رفاقت و همراهی حزبی اعلام داشت، وفادار به اردوغان و حزبش باقی خواهد ماند. اندیشیدن به ترکیه بزرگ و منافع ملی، باقی ماندن در تیم، سرمایهگذاری برای آینده و... میتواند از جمله دلایل کنارهگیری بدون حاشیه وی از قدرت باشد. بعید است اردوغانی که در مسیر قدرت به اربکان پشت کرده و به گل وفادار نماند، برای آینده داوداوغلو جای باز کند. او با کنار گذاشتن داوداوغلو نشان داد که از منظر او صحنه سیاست، بیش از آنکه صحنه عیاری باشد، عرصه محاسبات قدرت است. فارغ از انتقاداتی که به اردوغان در سیاست داخلی و خارجی وارد است بیشک او همچنان مرد اول ترکیه است. اگر فردا نیز انتخابات برگزار شود همچنان اردوغان برنده صحنه خواهد بود. رهبری و مدیریت ۱۲ ساله اردوغان و حزبش بر ترکیه در یک نگاه کلان، سبب ظهور دولت کارآمد و موفق در ترکیه بوده است. فارغ از آن با مد نظر قرار دادن روحیه نظامیگیری این کشور و تطبیق عملکرد اردوغان با این فرهنگ، این همپوشانی خود از عوامل مهم و تاثیرگذار در موفقیت و محبوبیت اردوغان بوده است.
این تغییر ممکن است عامل بیثباتی در ترکیه یا انشعاب در حزب عدالت و توسعه شود؟
در حال حاضر بعید است. در گذشته با توجه به بیثباتی صحنه سیاست در ترکیه، نه تنها پیشبینی آینده این کشور بلکه فردای آن دشوار بود. به قول دمیرل ۲۴ ساعت، زمانی طولانی در ترکیه بود اما امروز ترکیه تغییر کرده است. بیش از یک دهه است که اردوغان با ایجاد ثبات نسبی توانسته صحنه سیاسی و اقتصادی ترکیه را تغییر دهد. حزب عدالت و توسعه تحت رهبری اردوغان در سالهای اخیر توانسته است از تحولات و بحرانهای بسیار جدیتر از کنارهگیری داوداوغلو عبور کند. به نظر میرسد اردوغان و حزبش همچنان موفق به عبور از تحول کنارهگیری داوداوغلو شود. موسس اصلی حزب، اردوغان و گل بودند و زمانی که حذف گل نتوانست موج یا انشعابی در حزب ایجاد کند، رفتن داوداوغلو نیز نخواهد توانست تزلزلی در حزب ایجاد کند. مشکلات داخلی و خارجی در ترکیه زمینهساز انشعاب و تضعیف اردوغان و حزبش نبوده و نخواهد بود. در حال حاضر نظم و انضباط حاکم بر حزب عدالت و توسعه و برخورداری از مزیت همراهی با قدرت و... احتمال هرگونه انشعاب را دور ذهن نشان میدهد. تجربه جدایی عبداللطیف شنر از موسسان حزبی نشان داد حتی اگر انشعابی نیز رخ دهد، موفق نخواهد بود. توجه داشته باشید نظام بینالملل تاثیرگذار بر ترکیه و سازوکارهای تنظیمکننده قدرت در این کشور کماکان آلترناتیوی برای اردوغان ندارد. بنابراین تحول کنارهگیری داوداوغلو از نخستوزیری بیش از آنکه سبب تزلزل قدرت اردوغان و حزبش شود، سبب افزایش قدرت اردوغان و حزبش در آینده خواهد شد. موفقیت اقتصادی، مهمترین برگ برنده و عامل تداوم حکومت ۱۲ ساله اردوغان در عرصه سیاسی ترکیه بوده است. در حال حاضر گرچه صدمات ناشی از سیاستهای خارجی و داخلی اردوغان و حزبش بر اقتصاد ترکیه نمایان شده است، اما این صدمه به اندازهای نیست که قابل تحمل نباشد. اردوغان از یک ترکیه منزوی، بیثبات و ضعیف، یک ترکیه قوی، کارآمد و مدعی رهبری در منطقه ساخته است. اینکه در نگاه رقابتی میتوان بر اردوغان و سیاستهایش خرده گرفت، نباید سبب چشمپوشی از موفقیتهای او شود. مهمترین تاثیرات کنارهگیری داوداوغلو بر سیاست داخلی، یک کاسه شدن قدرت در حزب و اطاعت محض از اردوغانی خواهد بود که در پی تغییر سیستم پارلمانی به سیستم ریاستی است.
با رفتن داوداوغلو ممکن است سیاست خارجی ترکیه تغییر کند؟
دیدگاههای مشترک اردوغان و داوداوغلو گرچه تغییر اساسی در سیاست خارجی را دور از ذهن نشان میدهد، اما عملگرایی اردوغان میتواند در برابر فشارهای بیرونی در برخی سیاستها موجب انعطاف شود. همچنین نباید فراموش کرد که در نگاه کلی، سیاست خارجی کشورها برخاسته از راهبردهای کلان بوده و تغییر دولتها نمیتواند تغییری اساسی در این سیاستها ایجاد کند. مزید بر آن رفتن داوداوغلو یک تحول درون حزبی بوده که نباید روی تغییرات پس از وی حساب ویژه باز کرد. تغییر شاید پس از اردوغان بتواند مورد انتظار باشد. به نظر میرسد اردوغان با نظم و انضباط حزبی که اعمال میکند، سعی دارد آخرین رهبر کاریزمایی در ترکیه بوده و پس از او این کشور چون همه دولتهای مدرن بهجای آنکه در مدار رهبران بچرخد، بر مدار و اساس سیستم چرخیده و پایدار بماند.
چه کسی جانشین داوداوغلو خواهد شد؟
در کنگره فوقالعاده حزب عدالت و توسعه در دوم خرداد با اشاره اردوغان یک نفر کاندیدا شده و وی انتخاب خواهد شد. رقابتی مطرح نیست. از بنیالی یلدریم وزیر ارتباطات، بکربوزداغ وزیر دادگستری، نعمان کورتولموش معاون نخستوزیر و برات آلباراک داماد اردوغان و وزیر انرژی به عنوان جانشینان داوداوغلو نام برده میشود. به نظر میرسد رقابت اصلی میان بنیالی یلدرم و آلباراک خواهد بود. با مدنظر قرار دادن آسیب ناشی از انتخاب آلباراک بر اردوغان و حزب از منظر داخلی و خارجی، احتمالا تمایل او بیشتر به کاندیدا شدن بنیالی یلدریم خواهد بود. نکته آنکه این دوره، مرحله گذر است. هر کس در کنگره فوقالعاده حزب عدالت و توسعه در ۲خرداد دبیرکل شده و به نخستوزیری منصوب شود، در اطاعت محض اردوغان بوده و باید در خدمت فراهم کردن صحنه سیاسی ترکیه برای تغییر سیستم از پارلمانی به ریاستی باشد.
آیا این تحول بر روابط دوجانبه ایران و ترکیه تاثیرگذار خواهد بود؟
سیاست کلان ترکیه چون سایر کشورهای دیگر در راهبردها تغییر نمیکند. ایران و ترکیه در سوریه، عراق، یمن، لبنان و... دارای اختلاف دیدگاه جدی بوده و در سوریه در جبهه مقابل هم هستند. روابط دو جانبه بهخاطر منافع و ضرورتها با فراز و نشیب همراه بوده و دوام خواهد داشت. در روابط ایران و ترکیه تا زمانی که ذهنیت رقابت حاکم باشد تغییری رخ نخواهد داد. من سالهاست کلیدواژهای را در روابط دو کشور به کار میبرم و آن ضرورت تغییر ذهنیت چالدران در روابط ایران و ترکیه است. تا این تحول صورت نگیرد امکان رسیدن روابط تهران و انکارا به سطح مطلوب وجود ندارد. در ایران برخی اخیرا اظهار داشتهاند که ایران دوستان دوران تحریم یعنی ترکیه را فراموش نمیکند. این دوستان که مسئولیت روابط را دارند اگر این اظهاراتشان تعارف سیاسی باشد ایرادی ندارد اما باید بدانند که ترکیه در روند تحریمها، با آن همراهی کرد و اگر جایی کوتاه آمد با اجازه آمریکا و برای منافع خود بوده است. ترکیه عبور از بحران اقتصادی را مدیون تحریم ایران است. نباید خودمان رفتار و اظهاراتی داشته باشیم که خود را بهجای طلبکار در موضع بدهکار قرار دهم. در این زمینه سخن بسیار است که خود فرصتی مستقل میخواهد. بازار ایران به قبضه ترکیه درآمده است و باید پرسید توافق ترجیحی برای ایران چه داشته و برای ترکیه چه داشته است. در مسائل فرهنگی نیز حرف بسیار است، البته در ایجاد این روندها بیش از همه خود و سیاستهایمان مقصر و تاثیرگذار بوده و باید مورد نقد قرار بگیرد. در همین رابطه پدیده بابک زنجانی، رضا ضراب و هالهها و ابهامهای پیرامون آن در این خصوص جای تعمق عمیق دارد.
پایان پیام/
۹۵/۰۳/۰۲
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.