در زبان ترکی استانبولی چند واژه فارسی وجود دارد؟
چهارشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۰۰ ب.ظ
ایرنا -یک شاعر کودک و نوجوان با اشاره به اینکه در حوزه فرهنگی مشترکاتی بین کشورهای عضو اکو وجود دارد، گفت: به طور مثال در ترکیه حدود 8 هزار واژه فارسی در زبان ترکی استانبولی داریم.
به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار گروه فرهنگی ایرنا، نشست تخصصی الهدی با عنوان ˈچشم انداز ادبیات کودک در کشورهای عضو اکوˈ با سخنان دو تن از چهره های ادبیات کودک و نوجوان کشور و با حضور رئیس موسسه فرهنگی اکو، دبیر جشنواره تئاتر کودک و جمعی چند از فرهیختگان به میزبانی اکو برگزار شد.
در ابتدای نشست، مصطفی رحماندوست، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان در این نشست با اشاره به مشترکات فرهنگی بین کشورهای عضو اکو، گفت: به طور مثال در زبان ترکی استانبولی آنها به رنگ سیاه می گویند ˈسیاهˈ؛ در حالی که آذری های کشور خودمان به رنگ سیاه می گویند: ˈقرهˈ.
وی با اشاره به اینکه هنوز در ترکمنستان، مجلاتی وجود دارد که به دو زبان فارسی و ترکمنی منتشر می شود، خاطرنشان کرد: ادبیات کودکانه در هر منطقه و در هر کشوری بی تردید از ادبیات عامیانه و ادبیات کلاسیک در آن نشأت گرفته است که این مورد، هم در بخش شفاهی و هم در بخش مکتوب صدق می کند.
این شاعر کشورمان با اشاره به خاطره ای از خود در کشور ایتالیا گفت: در یک سفر چند روزه به اروپا، دلم حسابی برای بچه ها تنگ شده بود. از پنجره هتل محل اقامتم متوجه شدم که اتوبوسی توقف کرد و بچه های مدرسه از آن پیاده شدند. متوجه شدم که آنجا مدرسه است. به مدرسه رفتم و به مدیران آن گفتم که من شاعر بچه ها هستم و آمده ام تا دانش آموزان شما را از نزدیک ببینم و برایشان قصه بگویم.
وی ادامه داد: پدر یکی از بچه ها را که ایرانی بود، به مدرسه دعوت کردند. من قصه ˈنخودیˈ را برای بچه های ایتالیایی تعریف کردم و آن مرد ایرانی قصه را برای دانش آموزان مدرسه ترجمه می کرد. بچه های ایتالیایی آنقدر شیفته این قصه شدند که نمی توانم این استقبال را وصف کنم. پس ما حتی با کشورهایی که حوزه فرهنگی مشترکی هم نداریم، می توانیم با ادبیات کودک ارتباط بگیریم.
رحماندوست در ادامه این بحث گفت: حالا تصور کنید، زمانی که در حوزه فرهنگی مشترک قرار می گیریم هم در ادبیات کلاسیک و هم در ادبیات عامیانه با کشورهای عضو اکو مشترکاتی داریم. به عنوان مثال در ادبیات کلاسیک نمی توان گفت خواجه عبدالله انصاری، مولوی یا جامی متعلق به ایران هستند یا کشور دیگری.
این شاعر ادامه داد: درباره مولوی هم نمی توانیم ادعا کنیم که او ایرانی است و اهل ترکیه نیست. دلیلی هم ندارد به این مسائل دامن بزنیم. بنابراین بهتر است بگوییم مولوی یک شخصیت جهانی تاثیرگذار بر تمام فرآیندهای فرهنگی در جهان و زبانش فارسی بوده است.
این مترجم ادبیات کودک اضافه کرد: ما در این 10 کشور عضو اکو باید مشترکاتمان را پیدا کنیم؛ مشترکاتی که تمام بچه های این کشورها را در آن جای دهیم. خواه ناخواه ما غم ها و شادی های مشترکی در ادبیات فولکلوریک این کشورها داریم که این مشترکات در ادبیات کلاسیک هم هست. مثلاً زمانی که رستم، پهلوان ایرانی، تبدیل به رستم دستان می شود، دیگر به هیچ کس تعلق ندارد و متعلق به بشریت است.
رحماندوست ادامه داد: همچنین در ادبیات عامیانه، موارد مشترکی داریم که مشابه آن در کشورهای دیگر نیز قابل مشاهده است. شاید بازنویسی ادبیات کلاسیک مشترک مانند نظامی و جامی برای بسیاری از 10 کشور مهم و قابل توجه باشد؛ زیرا می توان به این وسیله، ادبیات مشترک ایجاد کرد. البته چندان به ادبیات عامه مشترک توجه نشده است؛ در حالی که بیش تر ادبیات عامیانه ما در بین این 10 کشور، آشنا و مشترک است.
این شاعر نام آشنای کشورمان در پایان با ذکر خاطره ای از سفرش به چین گفت: در مسجدی در این کشور، روی کتیبه ای به زبان فارسی نوشته شده بود: ˈنماز صبح، دو رکعتˈ. بقیه کتیبه شکسته و از بین رفته بود. من از یک چینی پرسیدم: این نوشته چیست و برای چه در اینجا نصب شده است؟ او گفت: این زبان دین است. بنابراین، زبان فارسی در گذشته چنین گستره ای داشته و از آن حتی در چین به عنوان زبان دین یاد می شده است.
در ابتدای نشست، مصطفی رحماندوست، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان در این نشست با اشاره به مشترکات فرهنگی بین کشورهای عضو اکو، گفت: به طور مثال در زبان ترکی استانبولی آنها به رنگ سیاه می گویند ˈسیاهˈ؛ در حالی که آذری های کشور خودمان به رنگ سیاه می گویند: ˈقرهˈ.
وی با اشاره به اینکه هنوز در ترکمنستان، مجلاتی وجود دارد که به دو زبان فارسی و ترکمنی منتشر می شود، خاطرنشان کرد: ادبیات کودکانه در هر منطقه و در هر کشوری بی تردید از ادبیات عامیانه و ادبیات کلاسیک در آن نشأت گرفته است که این مورد، هم در بخش شفاهی و هم در بخش مکتوب صدق می کند.
این شاعر کشورمان با اشاره به خاطره ای از خود در کشور ایتالیا گفت: در یک سفر چند روزه به اروپا، دلم حسابی برای بچه ها تنگ شده بود. از پنجره هتل محل اقامتم متوجه شدم که اتوبوسی توقف کرد و بچه های مدرسه از آن پیاده شدند. متوجه شدم که آنجا مدرسه است. به مدرسه رفتم و به مدیران آن گفتم که من شاعر بچه ها هستم و آمده ام تا دانش آموزان شما را از نزدیک ببینم و برایشان قصه بگویم.
وی ادامه داد: پدر یکی از بچه ها را که ایرانی بود، به مدرسه دعوت کردند. من قصه ˈنخودیˈ را برای بچه های ایتالیایی تعریف کردم و آن مرد ایرانی قصه را برای دانش آموزان مدرسه ترجمه می کرد. بچه های ایتالیایی آنقدر شیفته این قصه شدند که نمی توانم این استقبال را وصف کنم. پس ما حتی با کشورهایی که حوزه فرهنگی مشترکی هم نداریم، می توانیم با ادبیات کودک ارتباط بگیریم.
رحماندوست در ادامه این بحث گفت: حالا تصور کنید، زمانی که در حوزه فرهنگی مشترک قرار می گیریم هم در ادبیات کلاسیک و هم در ادبیات عامیانه با کشورهای عضو اکو مشترکاتی داریم. به عنوان مثال در ادبیات کلاسیک نمی توان گفت خواجه عبدالله انصاری، مولوی یا جامی متعلق به ایران هستند یا کشور دیگری.
این شاعر ادامه داد: درباره مولوی هم نمی توانیم ادعا کنیم که او ایرانی است و اهل ترکیه نیست. دلیلی هم ندارد به این مسائل دامن بزنیم. بنابراین بهتر است بگوییم مولوی یک شخصیت جهانی تاثیرگذار بر تمام فرآیندهای فرهنگی در جهان و زبانش فارسی بوده است.
این مترجم ادبیات کودک اضافه کرد: ما در این 10 کشور عضو اکو باید مشترکاتمان را پیدا کنیم؛ مشترکاتی که تمام بچه های این کشورها را در آن جای دهیم. خواه ناخواه ما غم ها و شادی های مشترکی در ادبیات فولکلوریک این کشورها داریم که این مشترکات در ادبیات کلاسیک هم هست. مثلاً زمانی که رستم، پهلوان ایرانی، تبدیل به رستم دستان می شود، دیگر به هیچ کس تعلق ندارد و متعلق به بشریت است.
رحماندوست ادامه داد: همچنین در ادبیات عامیانه، موارد مشترکی داریم که مشابه آن در کشورهای دیگر نیز قابل مشاهده است. شاید بازنویسی ادبیات کلاسیک مشترک مانند نظامی و جامی برای بسیاری از 10 کشور مهم و قابل توجه باشد؛ زیرا می توان به این وسیله، ادبیات مشترک ایجاد کرد. البته چندان به ادبیات عامه مشترک توجه نشده است؛ در حالی که بیش تر ادبیات عامیانه ما در بین این 10 کشور، آشنا و مشترک است.
این شاعر نام آشنای کشورمان در پایان با ذکر خاطره ای از سفرش به چین گفت: در مسجدی در این کشور، روی کتیبه ای به زبان فارسی نوشته شده بود: ˈنماز صبح، دو رکعتˈ. بقیه کتیبه شکسته و از بین رفته بود. من از یک چینی پرسیدم: این نوشته چیست و برای چه در اینجا نصب شده است؟ او گفت: این زبان دین است. بنابراین، زبان فارسی در گذشته چنین گستره ای داشته و از آن حتی در چین به عنوان زبان دین یاد می شده است.
۹۳/۰۶/۰۵