نگاهی گذرا به آثار سینمایی نوری بیلگه جیلان
دوشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ب.ظ
ترکیه آنلاین: سینمای ترکیه که برآمده از سکولاریسم غربزده جهان سومی است یک چشم به سریالهای خوشبینانه و دروغین خود بسته و یک چشم نیز به آثاری که با نمایاننمودن فروپاشی کانونهای اجتماعی، تجارت را در اولویت قرار میدهد، دارد.
نخل طلای شصت و هفتمین دوره جشنواره ی فیلم کن برای فیلم ساز ترکیه ای نوری بیگله جیلان فتح قله های سینمای جهان محسوب می شود. او توانست با فیلم "خواب زمستانی" به عنوان یکی از مهم ترین فیلم سازان آسیایی مطرح گردد و سیر کسب جوایزش را در جشنوارههای مختلف کامل کند.
آثار بیگله جیلان را می توان تصویری دردناک و نهیلیستی از ترکیه بحران زده و دچار شکاف های عمیق طبقاتی دانست. فیلم هایی چون "قصبه"، "دور"،" ابرهای می" که از آثار ابتدایی بیگله جیلان اند نشانگر تعلقات خاطر وی به سینمای رئالیست اجتماعی است؛ اما نسبت واداده و ابسورد وی به این سینما، بیگله را به عنوان مولفی نظارهگر و آرمانگریز معرفی میکند.
نئورئالیسم محافظه کارانه و سیطره کامل تسلیم گرایی به استعمار سرمایه داری جهان سومی از ویژگی آثار بیگله جیلان در فیلم های چون "دور" است که او را نیز به صف فیلم سازان واداده آسیایی اضافه می کند. سه اثر پایانی بیگله جیلان یعنی فیلم هایی چون " سه میمون"، " روزگاری در آناتولی" و "خواب زمستانی " نمایانگر بحران فزاینده اقتصادی و در نتیجه انحطاط کانون های خانوادگی و فردی در بستر این بحران می باشند.
بیگله جیلان خواه ناخواه نشان دهنده نتایج عینی سیاستگذاریهای نئولیبرالی حزب اعتدال و توسعه با اشخاصی چون عبدالله گل و رجب طیب اردوغان است و به طور غیر مستقیم سرمایه داری ویران گر ترکیه نئولیبرال را مسبب وقایع ناگوار و به غایت اسف باری که در فیلم چون " سه میمون" روایت می شود، می انگارد. اما باید دانست که نسبت روشنفکرانه بیگله جیلان مطابق تمام کارگردانان سینمای به اصطلاح هنری آسیا (مانند کیارستمی و یا فاتح اکین) مانع از آن می گردد تا مسیری برای عبور از این سرمایه داری شبه مدرن و جهان سومی پدیدار گردد. لذا این نسبت به طور کاملا عیان به بار آورنده یاس و تسلیم برای مقابله با استعمار نوین است و این امر به وجود آورنده بخش عظیمی از هنر شبه ابسوردیستی و پوچ انگارنه شرق در تمدن مدرن می باشد.
آن چیزی که باعث می شود جشنواره های غربی آثار فیلم سازانی چون بیگله جیلان (در ایران می توان از فرهادی، قبادی، پناهی و کیارستمی نام برد) را صورت مثالی سینمای مورد نظر خود بدانند همین نسبت واداده و سودازده است، این جشنواره ها نیز برای حمایت از همین جریان مشخص سینمایی به وجود آمده اند.
"خواب زمستانی" در ادامه مسیر فیلمسازی بیگله جیلان نمایانگر تغییری در نسبت او با جهان آثارش است. به نوعی می توان این فیلم را چرخش جهت سوژه در فیلم سازی او دانست. بیگله جیلان در این فیلم از آناتولی و استانبول بحران زده و طبقاتی خارج گردیده به حاشیه روستا رجوع نموده است. شخصیت اصلی فیلم او مردی سالخورده و متمول است که با همسر جوان خود هتلی را در دل طبیعت اداره می کنند. مرد سالخورده که به گفته خود بازیگر کهنهکار تئاتر است شخصیتی خودشیفته و محافظه کار دارد و این ویژگی او را در تضاد با همسر جوان خود قرار داده است. زن جوان او که از طبقه متوسط و فاقد تمکن مالی می باشد بر این امر آگاه است که ازدواج او تنها به دلیل پول بود و این موجب جدال او با این واقعیت می گردد و همچنین این جدال و تضاد با پیوستن خواهر مرد که از همسرش جدا شده تشدید می شود.
"خواب زمستانی" فیلمی سه ساعت و نیمه و تقریبا خسته کننده از پاره روایت های زندگی این چند شخصیت است. نسبت و منظر این فیلم از طبقه فرودست و فقر زده فیلمی چون "سه میمون" فاصله گرفته و کاملا به بورژوا مسلکی و سانتیمانتالیسم یک خانواده بی هویت و نوکیسه نزدیک شده است و این دقیقا اتفاقی است که برای کسب نخل طلای کن باید در مسیر فیلم سازی بیگله جیلان می افتاد.
طبقه فرودست در فیلم هایی چون "سه میمون" و یا "خواب زمستانی" که در غالب آن خانواده مستاجر نمایانگر می شود شامل انسان های روان گسیخته و فروپاشیده می باشند که تقدیر به ظاهر اجتناب ناپذیر تاریخی آنان انحطاط در بستر جامعه ای که سرمایه داری با ویژگی های برتری طلبانه لایق حکمرانی در آن است(به تعبیر فیلم ساز) را نمایندگی می کند. جامعه طبقاتی در آثار بیگله جیلان آنچنان نهادینه گشته است که اعتراضات طبقات استعمار شده از سوی این نئولیبرالیسم بحران زده در میدان تقسیم نیز نمی تواند توجه این کارگردان را برای گذار از نهیلیسم منفعل آثارش برانگیزد.
"خواب زمستانی" و حکایت شخصیت های شکم سیرش از سویی و عقدههای مالیخولیایی شخصیت های فقر زده اش از سویی دیگر در پارادایم سینمای ترکیه برآمده از لیبرالیسم حکومتی آن در سال 1923 می باشد. با اینکه می توان تاثیرات جنبش رئالیسم – سوسیالیستی دهه 1960 و فیلم سازانی چون "متین ارکسان" را در آثار بیگله دید اما چشم دوختن به بازارهای بین المللی خواست نئولیبرالیسم فرهنگی را حاکم خواهد کرد.
به طور کلی سینمای ترکیه که برآمده از سکولاریسم غرب زده جهان سومی است یک چشم به سریال های خوش بینانه و دروغین خود بسته که با فرو رفتگی خلسه وار در رویای اروتیک مناسبات سرمایه داری سعی در تحمیق عموم دارد و یک چشم نیز به آثاری که با نمایان نمودن فروپاشی کانون های اجتماعی، تجارت سینمایی را در الویت قرار می دهد و بیگله جیلان با "خواب زمستانی" به تقدیر ظاهرا گریز ناپذیر این تجارت روی آورده است.
*مسعود قدیمی
نخل طلای شصت و هفتمین دوره جشنواره ی فیلم کن برای فیلم ساز ترکیه ای نوری بیگله جیلان فتح قله های سینمای جهان محسوب می شود. او توانست با فیلم "خواب زمستانی" به عنوان یکی از مهم ترین فیلم سازان آسیایی مطرح گردد و سیر کسب جوایزش را در جشنوارههای مختلف کامل کند.
آثار بیگله جیلان را می توان تصویری دردناک و نهیلیستی از ترکیه بحران زده و دچار شکاف های عمیق طبقاتی دانست. فیلم هایی چون "قصبه"، "دور"،" ابرهای می" که از آثار ابتدایی بیگله جیلان اند نشانگر تعلقات خاطر وی به سینمای رئالیست اجتماعی است؛ اما نسبت واداده و ابسورد وی به این سینما، بیگله را به عنوان مولفی نظارهگر و آرمانگریز معرفی میکند.
نئورئالیسم محافظه کارانه و سیطره کامل تسلیم گرایی به استعمار سرمایه داری جهان سومی از ویژگی آثار بیگله جیلان در فیلم های چون "دور" است که او را نیز به صف فیلم سازان واداده آسیایی اضافه می کند. سه اثر پایانی بیگله جیلان یعنی فیلم هایی چون " سه میمون"، " روزگاری در آناتولی" و "خواب زمستانی " نمایانگر بحران فزاینده اقتصادی و در نتیجه انحطاط کانون های خانوادگی و فردی در بستر این بحران می باشند.
بیگله جیلان خواه ناخواه نشان دهنده نتایج عینی سیاستگذاریهای نئولیبرالی حزب اعتدال و توسعه با اشخاصی چون عبدالله گل و رجب طیب اردوغان است و به طور غیر مستقیم سرمایه داری ویران گر ترکیه نئولیبرال را مسبب وقایع ناگوار و به غایت اسف باری که در فیلم چون " سه میمون" روایت می شود، می انگارد. اما باید دانست که نسبت روشنفکرانه بیگله جیلان مطابق تمام کارگردانان سینمای به اصطلاح هنری آسیا (مانند کیارستمی و یا فاتح اکین) مانع از آن می گردد تا مسیری برای عبور از این سرمایه داری شبه مدرن و جهان سومی پدیدار گردد. لذا این نسبت به طور کاملا عیان به بار آورنده یاس و تسلیم برای مقابله با استعمار نوین است و این امر به وجود آورنده بخش عظیمی از هنر شبه ابسوردیستی و پوچ انگارنه شرق در تمدن مدرن می باشد.
آن چیزی که باعث می شود جشنواره های غربی آثار فیلم سازانی چون بیگله جیلان (در ایران می توان از فرهادی، قبادی، پناهی و کیارستمی نام برد) را صورت مثالی سینمای مورد نظر خود بدانند همین نسبت واداده و سودازده است، این جشنواره ها نیز برای حمایت از همین جریان مشخص سینمایی به وجود آمده اند.
"خواب زمستانی" در ادامه مسیر فیلمسازی بیگله جیلان نمایانگر تغییری در نسبت او با جهان آثارش است. به نوعی می توان این فیلم را چرخش جهت سوژه در فیلم سازی او دانست. بیگله جیلان در این فیلم از آناتولی و استانبول بحران زده و طبقاتی خارج گردیده به حاشیه روستا رجوع نموده است. شخصیت اصلی فیلم او مردی سالخورده و متمول است که با همسر جوان خود هتلی را در دل طبیعت اداره می کنند. مرد سالخورده که به گفته خود بازیگر کهنهکار تئاتر است شخصیتی خودشیفته و محافظه کار دارد و این ویژگی او را در تضاد با همسر جوان خود قرار داده است. زن جوان او که از طبقه متوسط و فاقد تمکن مالی می باشد بر این امر آگاه است که ازدواج او تنها به دلیل پول بود و این موجب جدال او با این واقعیت می گردد و همچنین این جدال و تضاد با پیوستن خواهر مرد که از همسرش جدا شده تشدید می شود.
"خواب زمستانی" فیلمی سه ساعت و نیمه و تقریبا خسته کننده از پاره روایت های زندگی این چند شخصیت است. نسبت و منظر این فیلم از طبقه فرودست و فقر زده فیلمی چون "سه میمون" فاصله گرفته و کاملا به بورژوا مسلکی و سانتیمانتالیسم یک خانواده بی هویت و نوکیسه نزدیک شده است و این دقیقا اتفاقی است که برای کسب نخل طلای کن باید در مسیر فیلم سازی بیگله جیلان می افتاد.
طبقه فرودست در فیلم هایی چون "سه میمون" و یا "خواب زمستانی" که در غالب آن خانواده مستاجر نمایانگر می شود شامل انسان های روان گسیخته و فروپاشیده می باشند که تقدیر به ظاهر اجتناب ناپذیر تاریخی آنان انحطاط در بستر جامعه ای که سرمایه داری با ویژگی های برتری طلبانه لایق حکمرانی در آن است(به تعبیر فیلم ساز) را نمایندگی می کند. جامعه طبقاتی در آثار بیگله جیلان آنچنان نهادینه گشته است که اعتراضات طبقات استعمار شده از سوی این نئولیبرالیسم بحران زده در میدان تقسیم نیز نمی تواند توجه این کارگردان را برای گذار از نهیلیسم منفعل آثارش برانگیزد.
"خواب زمستانی" و حکایت شخصیت های شکم سیرش از سویی و عقدههای مالیخولیایی شخصیت های فقر زده اش از سویی دیگر در پارادایم سینمای ترکیه برآمده از لیبرالیسم حکومتی آن در سال 1923 می باشد. با اینکه می توان تاثیرات جنبش رئالیسم – سوسیالیستی دهه 1960 و فیلم سازانی چون "متین ارکسان" را در آثار بیگله دید اما چشم دوختن به بازارهای بین المللی خواست نئولیبرالیسم فرهنگی را حاکم خواهد کرد.
به طور کلی سینمای ترکیه که برآمده از سکولاریسم غرب زده جهان سومی است یک چشم به سریال های خوش بینانه و دروغین خود بسته که با فرو رفتگی خلسه وار در رویای اروتیک مناسبات سرمایه داری سعی در تحمیق عموم دارد و یک چشم نیز به آثاری که با نمایان نمودن فروپاشی کانون های اجتماعی، تجارت سینمایی را در الویت قرار می دهد و بیگله جیلان با "خواب زمستانی" به تقدیر ظاهرا گریز ناپذیر این تجارت روی آورده است.
*مسعود قدیمی
۹۳/۱۲/۱۱
نقدی بسیار سطحی و ناآگاهانه بود. این نگاه ، بدون شک تحت تاثیر افکاری است که درک روشنی از این جادوی سینما (خواب زمستانی) ندارند.