توطئهها و توهمات خلیفه رجب در قرن 21
چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۰ ب.ظ
ترکیه آنلاین: بخش مهمی از افکار عمومی در جهان و ایران اینک مبهوت و متحیر سیاستها و استراتژیهای سئوال برانگیز اردوغان و ترکیه در قبال جنایتهای خونین داعش در کوبانی به طور خاص و سوریه و عراق به طور عام قرار گرفته اند.
در ذهن بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان این علامت تعجب شکل گرفته: ترکیه پشت پرده چه معاملهای انجام داده که حاضر شده امنیت و آرامش را در شهرهای ترکیه با ناآرامی و اعتراضهای که بیش از سه دهه اخیر بی سابقه بوده معاوضه کند؟
اردغان در 11 سال اخیر نشان داده آدم فرصت طلبی در عرصه سیاست داخلی وخارجی به شمار میآید و حاضراست برای رسیدن به اهداف خود از معیارهای انسانی، بینالمللی بگذرد. او به همراه احمد داووداوغلو نخست وزیر فعلی و وزیر خارجه سابق کابینهاش و هاکان فیدان رییس سازمان اطلاعات ترکیه (میت) و.....از سال2010همزمان با آغاز اعتراضها در کشورهای عربی درست برخلاف استراتژی به صفر رساندن اختلافات با همسایگان که تز داوود اغلو به شمار میآمد راه عکس آن را در پیش گرفت و ثابت کرد به راحتی حاضر است با ارائه شعارهای مردم فریب در جهت گمراه کردن افکار عمومی و روابط دیپلماسی با هم پیمانان و کشورهای همسایه عمل کند. یکی از این موارد درگیری لفظی ظاهری با «شیمون پرز» در اجلاس مجمع جهانی اقتصاد داووس در سال 2009 با اشراف برنقشه رسانهها وتاثیری که در میان کشورهای مسلمان جهان به همراه خواهد داشت توانست با صرف کمترین هزینه به عنوان چهره اول مبارزه با اسراییل در جهان اسلام درآید. در حالی که او پشت پرده به لابیهای اسراییل به خصوص در زمینه نظامی و اطلاعاتی مبادرت میورزید. اجرای استراتژیهای گام به گام رجب طیب اردوغان همزمان با آخرین انتخابات ترکیه در آگوست 2014 برگزارشد توانست حدود 52درصد آرا را حائز شود و از کرسی نخست وزیری به مقام ریاست جمهوری ارتقا یابد سناریو پیچیدهای با زیر مجوعههای ریز و درهم تنیده ای از جنس «بینالمللی، سیاسی، و سیاسی- اقتصادی و....» را به اجرا گذارد. اردوغان در طول 3-4 سال اخیر گرچه به ظاهر با اسراییل روابطش به تیرگی گراییده بود اما با توجه به نفوذ بسیاربالاو غیر قابل انکار موساد بر سازمان امنیت ترکیه در عمل ما نوعی ارتباط و همسویی بین ترکیه و اسراییل را شاهد بودیم به واقع اسراییل برای رسیدن به مقاصد خود که همانا نابودی مخالفان خود حال چه مبارزان فلسطینی یا لبنانی بودضرورت داشت از طریقی وارد عمل میشد و چه گزینهای بهتر از اردوغان. با وزیدن نسیم بهار عربی و ناآرامیها در تونس ،یمن، مصر، لیبی و... این سناریو(استراتژی بینالمللی) باید به اجرا در میآمد اردوغان باید با چرخشی 180 درجه ای با سوریه ای که بااو مانور نظامی مشترک برگزار میکرد (درسال 2009) به مخالفت میپرداخت و به عنوان اهرم اصلی سقوط رژیم سوریه عمل میکرد.
خیلی زود ترکیه ماوای اصلی مخالفان اسد و سوریه در آمد و لابیهای سیاسی در این کشور آغاز شد. برای تکمیل این پازل کشورهای قطر و عربستان باید نقش تامین کننده منابع مالی و نظامی مخالفان را بر عهده میگرفتند ترکیه هم کماکان به نقش لجستیکی و انتقال مخالفان از هر نوعی البته به خصوص از نوع اهل «سنت حنفی» که با اردوغان هم قرابت داشت و با القاعده یا همان تکفیریها در یک خط حرکت میکردند پذیرفت. سپس ترکیه برای پرکردن خلا سوریه گسترش روابط دیپلماسی با اقلیم کردستان را به عنوان تاکتیک برگزید تا در ادامه از طریق این بخش از عراق به اهداف اسراییل که نابودی مخالفان (تضعیف محورمقاومت) بود جامه عمل بپوشانداین اقدام موجب میشد تاعلاوه بر این موارد هم عمق استراتژیک ایران در عین حال هلال شیعی در منطقه به شدت آسیب ببیند.
رسیدن به این مقصود دستاورد بزرگی برای اردوغان در پی داشت و آن هم مساوی با به حقیقت پیوستن رویای اردوغان و زنده کردن دوباره سلطان سلیمان عثمانی در قالب اردوغان جدید بود تا رسیدن به عثمانی نو آن هم در قامت مردی به ظاهر متجدد اما دارای افکار عثمانی گری قرن17 و 18 میلادی.
این موضوع باتوجه به حوادثی که داعش به واسطه آموزهها و دیکتههای ترکیه در شنگال (با کشتار کودکان وبه اسارت در آوردن زنان و دختران ایزدی و سپس حراج آنان درقرن 21 در بازارهای رقه و موصل رقم زد) یا فتح شهرقره قوش بزرگترین شهر مسیحی نشین عراق به دست داعش که باز هم ره خموشی توام با رضایت را برگزید یا آن هنگام که شیعیان ترکمن آمرلی به محاصره و خطر قتل عام درآمدند سکوت کرد به راحتی قابل اثبات است. اردوغان نشان داد تنها به هدفش یعنی از بین بردن دیگر مذاهب و اقلیتها غیر خود میاندیشد.
در «استراتژی سیاسی» اردوغان هدفش فتح کرسیهای پارلمان و سپس تغییر قانون اساسی در نهایت رسیدن به کرسی ریاست جمهوری بود. برای این منظور او بحث صلح با بزرگترین گروه مخالفان خود یعنی حزب کارگران کردستان ترکیهPKKرا مطرح کرد او توانست با ترتیب دادن دیدارهای رییس سازمان امنیت ترکیه با عبدالهک اوجالان در ایمرالی و متقاعد کردن رهبران قندیل از نوروز1392 سلاحهای آنان را خاموش کند تا به واسطه آن رایهای زیادی را در صندوق حزب عدالت و توسعه جذب کند.
اردوغان هنگامی که به ظاهر به تبلیغات در خصوص صلح و ارائه نقش راه آشتی و برادری بود اما در باطن در حال توطئه سیاه و خطرناکی بر ضدعراق، اقلیم کردستان، سوریه، شیعیان و دیگر اقلیتهای مذهبی و قومی در عراق و سوریه بود. به واقع استراتژی که اردوغان اتخاذ کرد «به دوستت نزدیک باش به دشمنت نزدیکتر» بود.
اردوغان با نزدیک شدن به اقلیم کردستان به خوبی توانست هم استراتژی بینالمللی را که مد نظر داشت کامل به اجرا در آورد تا در گام بعدی «استراژی سیاسی- اقتصادی» خود را عملی کند.در این استراتژی (سیاسی- اقتصادی) او توانست با تسلط بر بازار بکراقتصادی اقلیم کردستان علاوه براینکه بزرگترین رقیب خود ایران را از میدان به در کند در عین حال توانست به رشد و جهش اقتصادی به واسطه خرید نفت آن هم با یک سوم قیمت جهانی مبادرت ورزد در نهایت به ایجاد اختلاف افکنی بین کردهای سوریه که باناآرامیها سوریه در سه کانتون (کوبانی- عفرین – جزیره) به فعالیت میپرداختند با اقلیم کردستان هم پیمان فعلی مبادرت ورزد.
اردوغان تلاش میکرد هر چه بیشتراقلیم کردستان را از دولت مرکزی عراق و ایران دورکند. او به خوبی توانست با عقد قراردادهای نفتی بزرگ و روابط اقتصادی مبهم و خارج از نظارت پارلمان اقلیم در قالب «اربیل – انکارا» راه را بر افزایش اختلافات بین سایر احزاب اقلیم کردستان با شخص مسعود بارزانی مهیا کند.
او سپس درراستای «استراژی نظامی- سیاسی» خود برآمد او با برنامه ریزی و کش دادن مذاکره با رهبران حزب کارگران کردستان ترکیه توانست با خرید زمان تا رسیدن به بلوغ مولودی اهریمنی موسوم به داعش در آزمایشگاه CIAرافراهم کند تا براین اساس هم رژیم اسد و سوریه را نابود کند هم کاتنونهای کردی درسوریه که هم پیمان بزرگترین مخالف او یعنی حزب کارگران کردستان ترکیه هستند را ریشه کن نماید و هم زیرساختهای اقلیم کردستان عراق را به واسطه حمله داعش نابود سازد تا آنها همچنان محتاج به ترکیه باشند. اردوغان و مسوولان سازمانهای موساد و سیا برنامههای دیگری هم به داعش دیکته کردهاند و آن قرار دادن داعش در برابر PKKبزرگترین مخالف ترکیه ، رودررو قرار دادن داعش در برابر حزب الله لبنان ، سپس تضعیف حضور ایران در عراق است. با اتخاذ این سناریو پیچیده تهیه شده در کنسرسیوم «اسراییل، ترکیه، عربستان و قطر» با کارگردانی اردوغان و بازیگری داعش راه برای تغییر نقشه جغرافیای خاورمیانه، خواست اسراییل و محقق شدن توهمات رجب طیب اردوغان نه از نوع پرزیدنتی آن بلکه از نوع خلیفه رجب یا سلطان رجب فراهم شود.
منبع : روزنامه مردم سالاری
در ذهن بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان این علامت تعجب شکل گرفته: ترکیه پشت پرده چه معاملهای انجام داده که حاضر شده امنیت و آرامش را در شهرهای ترکیه با ناآرامی و اعتراضهای که بیش از سه دهه اخیر بی سابقه بوده معاوضه کند؟
اردغان در 11 سال اخیر نشان داده آدم فرصت طلبی در عرصه سیاست داخلی وخارجی به شمار میآید و حاضراست برای رسیدن به اهداف خود از معیارهای انسانی، بینالمللی بگذرد. او به همراه احمد داووداوغلو نخست وزیر فعلی و وزیر خارجه سابق کابینهاش و هاکان فیدان رییس سازمان اطلاعات ترکیه (میت) و.....از سال2010همزمان با آغاز اعتراضها در کشورهای عربی درست برخلاف استراتژی به صفر رساندن اختلافات با همسایگان که تز داوود اغلو به شمار میآمد راه عکس آن را در پیش گرفت و ثابت کرد به راحتی حاضر است با ارائه شعارهای مردم فریب در جهت گمراه کردن افکار عمومی و روابط دیپلماسی با هم پیمانان و کشورهای همسایه عمل کند. یکی از این موارد درگیری لفظی ظاهری با «شیمون پرز» در اجلاس مجمع جهانی اقتصاد داووس در سال 2009 با اشراف برنقشه رسانهها وتاثیری که در میان کشورهای مسلمان جهان به همراه خواهد داشت توانست با صرف کمترین هزینه به عنوان چهره اول مبارزه با اسراییل در جهان اسلام درآید. در حالی که او پشت پرده به لابیهای اسراییل به خصوص در زمینه نظامی و اطلاعاتی مبادرت میورزید. اجرای استراتژیهای گام به گام رجب طیب اردوغان همزمان با آخرین انتخابات ترکیه در آگوست 2014 برگزارشد توانست حدود 52درصد آرا را حائز شود و از کرسی نخست وزیری به مقام ریاست جمهوری ارتقا یابد سناریو پیچیدهای با زیر مجوعههای ریز و درهم تنیده ای از جنس «بینالمللی، سیاسی، و سیاسی- اقتصادی و....» را به اجرا گذارد. اردوغان در طول 3-4 سال اخیر گرچه به ظاهر با اسراییل روابطش به تیرگی گراییده بود اما با توجه به نفوذ بسیاربالاو غیر قابل انکار موساد بر سازمان امنیت ترکیه در عمل ما نوعی ارتباط و همسویی بین ترکیه و اسراییل را شاهد بودیم به واقع اسراییل برای رسیدن به مقاصد خود که همانا نابودی مخالفان خود حال چه مبارزان فلسطینی یا لبنانی بودضرورت داشت از طریقی وارد عمل میشد و چه گزینهای بهتر از اردوغان. با وزیدن نسیم بهار عربی و ناآرامیها در تونس ،یمن، مصر، لیبی و... این سناریو(استراتژی بینالمللی) باید به اجرا در میآمد اردوغان باید با چرخشی 180 درجه ای با سوریه ای که بااو مانور نظامی مشترک برگزار میکرد (درسال 2009) به مخالفت میپرداخت و به عنوان اهرم اصلی سقوط رژیم سوریه عمل میکرد.
خیلی زود ترکیه ماوای اصلی مخالفان اسد و سوریه در آمد و لابیهای سیاسی در این کشور آغاز شد. برای تکمیل این پازل کشورهای قطر و عربستان باید نقش تامین کننده منابع مالی و نظامی مخالفان را بر عهده میگرفتند ترکیه هم کماکان به نقش لجستیکی و انتقال مخالفان از هر نوعی البته به خصوص از نوع اهل «سنت حنفی» که با اردوغان هم قرابت داشت و با القاعده یا همان تکفیریها در یک خط حرکت میکردند پذیرفت. سپس ترکیه برای پرکردن خلا سوریه گسترش روابط دیپلماسی با اقلیم کردستان را به عنوان تاکتیک برگزید تا در ادامه از طریق این بخش از عراق به اهداف اسراییل که نابودی مخالفان (تضعیف محورمقاومت) بود جامه عمل بپوشانداین اقدام موجب میشد تاعلاوه بر این موارد هم عمق استراتژیک ایران در عین حال هلال شیعی در منطقه به شدت آسیب ببیند.
رسیدن به این مقصود دستاورد بزرگی برای اردوغان در پی داشت و آن هم مساوی با به حقیقت پیوستن رویای اردوغان و زنده کردن دوباره سلطان سلیمان عثمانی در قالب اردوغان جدید بود تا رسیدن به عثمانی نو آن هم در قامت مردی به ظاهر متجدد اما دارای افکار عثمانی گری قرن17 و 18 میلادی.
این موضوع باتوجه به حوادثی که داعش به واسطه آموزهها و دیکتههای ترکیه در شنگال (با کشتار کودکان وبه اسارت در آوردن زنان و دختران ایزدی و سپس حراج آنان درقرن 21 در بازارهای رقه و موصل رقم زد) یا فتح شهرقره قوش بزرگترین شهر مسیحی نشین عراق به دست داعش که باز هم ره خموشی توام با رضایت را برگزید یا آن هنگام که شیعیان ترکمن آمرلی به محاصره و خطر قتل عام درآمدند سکوت کرد به راحتی قابل اثبات است. اردوغان نشان داد تنها به هدفش یعنی از بین بردن دیگر مذاهب و اقلیتها غیر خود میاندیشد.
در «استراتژی سیاسی» اردوغان هدفش فتح کرسیهای پارلمان و سپس تغییر قانون اساسی در نهایت رسیدن به کرسی ریاست جمهوری بود. برای این منظور او بحث صلح با بزرگترین گروه مخالفان خود یعنی حزب کارگران کردستان ترکیهPKKرا مطرح کرد او توانست با ترتیب دادن دیدارهای رییس سازمان امنیت ترکیه با عبدالهک اوجالان در ایمرالی و متقاعد کردن رهبران قندیل از نوروز1392 سلاحهای آنان را خاموش کند تا به واسطه آن رایهای زیادی را در صندوق حزب عدالت و توسعه جذب کند.
اردوغان هنگامی که به ظاهر به تبلیغات در خصوص صلح و ارائه نقش راه آشتی و برادری بود اما در باطن در حال توطئه سیاه و خطرناکی بر ضدعراق، اقلیم کردستان، سوریه، شیعیان و دیگر اقلیتهای مذهبی و قومی در عراق و سوریه بود. به واقع استراتژی که اردوغان اتخاذ کرد «به دوستت نزدیک باش به دشمنت نزدیکتر» بود.
اردوغان با نزدیک شدن به اقلیم کردستان به خوبی توانست هم استراتژی بینالمللی را که مد نظر داشت کامل به اجرا در آورد تا در گام بعدی «استراژی سیاسی- اقتصادی» خود را عملی کند.در این استراتژی (سیاسی- اقتصادی) او توانست با تسلط بر بازار بکراقتصادی اقلیم کردستان علاوه براینکه بزرگترین رقیب خود ایران را از میدان به در کند در عین حال توانست به رشد و جهش اقتصادی به واسطه خرید نفت آن هم با یک سوم قیمت جهانی مبادرت ورزد در نهایت به ایجاد اختلاف افکنی بین کردهای سوریه که باناآرامیها سوریه در سه کانتون (کوبانی- عفرین – جزیره) به فعالیت میپرداختند با اقلیم کردستان هم پیمان فعلی مبادرت ورزد.
اردوغان تلاش میکرد هر چه بیشتراقلیم کردستان را از دولت مرکزی عراق و ایران دورکند. او به خوبی توانست با عقد قراردادهای نفتی بزرگ و روابط اقتصادی مبهم و خارج از نظارت پارلمان اقلیم در قالب «اربیل – انکارا» راه را بر افزایش اختلافات بین سایر احزاب اقلیم کردستان با شخص مسعود بارزانی مهیا کند.
او سپس درراستای «استراژی نظامی- سیاسی» خود برآمد او با برنامه ریزی و کش دادن مذاکره با رهبران حزب کارگران کردستان ترکیه توانست با خرید زمان تا رسیدن به بلوغ مولودی اهریمنی موسوم به داعش در آزمایشگاه CIAرافراهم کند تا براین اساس هم رژیم اسد و سوریه را نابود کند هم کاتنونهای کردی درسوریه که هم پیمان بزرگترین مخالف او یعنی حزب کارگران کردستان ترکیه هستند را ریشه کن نماید و هم زیرساختهای اقلیم کردستان عراق را به واسطه حمله داعش نابود سازد تا آنها همچنان محتاج به ترکیه باشند. اردوغان و مسوولان سازمانهای موساد و سیا برنامههای دیگری هم به داعش دیکته کردهاند و آن قرار دادن داعش در برابر PKKبزرگترین مخالف ترکیه ، رودررو قرار دادن داعش در برابر حزب الله لبنان ، سپس تضعیف حضور ایران در عراق است. با اتخاذ این سناریو پیچیده تهیه شده در کنسرسیوم «اسراییل، ترکیه، عربستان و قطر» با کارگردانی اردوغان و بازیگری داعش راه برای تغییر نقشه جغرافیای خاورمیانه، خواست اسراییل و محقق شدن توهمات رجب طیب اردوغان نه از نوع پرزیدنتی آن بلکه از نوع خلیفه رجب یا سلطان رجب فراهم شود.
منبع : روزنامه مردم سالاری
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.