بازگشت دیپلماسی آنکارا به نقطه صفر
يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۰۵ ب.ظ
ترکیه آنلاین: رجب طیب اردوغان 60 ساله با کسب کمی بیش از 52 درصد آرا در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه پیروز شد و بعد از یک دهه باید از مقام نخست وزیری کنار برود تا اولین رئیس جمهور منتخب این کشور باشد.
سید نعمت الله عبدالرحیم زاده در روزنامه جوان می افزاید: رسیدن اردوغان به مقام ریاست جمهوری به این معنا است که او دیگر نمی تواند ریاست حزب عدالت و توسعه داشته باشد، زیرا طبق قانون اساسی ترکیه، رئیس جمهور به عنوان فردی فراجناحی نباید وابستگی حزبی داشته باشد و به همین دلیل است که او باید با استعفا از این حزب ریاست آن را به عهده کس دیگری بگذارد اما او چه کسی خواهد بود؟ این موضوع از سه جهت سیاست های فعلی حزب، انتخابات آینده پارلمانی و موقعیت آینده حزب در تقابل با دیگر احزاب و حفظ موقعیت برتر خود حائز اهمیت است.
در ابتدا، گمان می رفت که عبدالله گل، رئیس جمهور فعلی، بعد از اردوغان ریاست عدالت و توسعه را به عهده خواهد گرفت چراکه او مثل اردوغان از بنیان گذاران این حزب بوده و هر چند که در 2007 برای پست ریاست جمهوری مجبور شد از عضویت حزب استعفا بدهد اما خودش گفته بود که بعد از اتمام دوره ریاست جمهوری به فعالیت حزبی خود بازخواهد گشت.
وجود اختلاف نظرها بین گل و اردوغان که در جریان مقابله با اعتراضات مرتبط با تخریب پارک گزی نمودار شد، بازگشت گل به ریاست حزب را زیر سؤال می برد زیرا با توجه به نفوذ اردوغان در حزب، بعید است که گل بدون موافقت این مرد قدرتمند در حزب می توانست به جایگاه سابق خود در حزب بازگردد.
حالا معلوم شد که جایگزین اردوغان وزیر امور خارجه او احمد داوداغلو است که اردوغان در روز جمعه 22 اوت به صورت رسمی جانشینی داوداغلو را اعلام کرد و قرار است تا یک روز قبل از مراسم سوگند ریاست جمهوری اردوغان، جلسه فوق العاده حزب در 27 اوت نسبت به ریاست داوداغلو بر حزب تصمیم گیری کند.
به نظر می رسد که جانشینی داودغلو با توجه به این حمایت اردوغان قطعی باشد چنان که گل نیز این امر را پذیرفته و گل نیز با اشاره به اینکه او داوداغلو را وارد سیاست کرده از رسیدنش به ریاست حزب و تقبل پست نخست وزیری حمایت کرده است.
باید توجه داشت که اردوغان در این انتخاب عامل وفاداری را مد نظر داشته زیرا گفته می شود که داوداغلو از افراد مطمئن اردوغان است و به همین جهت، این جابه جایی به معنی تداوم سیاست های مد نظر اردوغان به خصوص سیاست های منطقه ای است. داوداغلو تا کنون و در راس دستگاه دیپلماسی ترکیه عهده دار اجرای این سیاست ها بوده و حالا با در دست گرفتن مقام ریاست حزب و پست نخست وزیری ترکیه همین جریان را ادامه خواهد داد.
بنا بر این، سیاست های مداخله جویانه ترکیه در منطقه با این جابه جایی تغییری نخواهد کرد و حتی با توجه به تجارب گذشته شدت نیز خواهد گرفت. روشن است که تداوم این سیاست ها برای اردوغان اهمیت خاصی دارد که داوداغلو را انتخاب کرده و بر عامل وفاداری او حساب ویژه ای باز کرده اما مسئله این است که با نبود اردوغان در حزب، جانشین او خواهد توانست مثل قبل حزب را رهبری کند؟ مشکل کار اینجا است که داوداغلو آن وجه کاریزماتیک اردوغان را در حزب ندارد تا در تنگنای مشکلات، حزب را مثل او هدایت کند.
تجربه پیش از این نشان داده که رهبر کاریزماتیک حزب با رسیدن به ریاست جمهوری، حزب او در مواجهه با مشکلات چنان ضعیف می شود که به مرز فروپاشی رسیده و دیگر نمی تواند آن دست برتر را در برابر دیگر احزاب داشته باشد.
این موضوع در مورد سلیمان دمیرل و تورگوت اوزال صادق بود که احزاب دموکرات ترکیه و مام میهن در دوران ریاست جمهوری آنها دچار افول شد. این خطری است که در کمین عدالت و توسعه نیز نشسته و با توجه به انتخابات آینده پارلمانی در ژوئن سال آینده مسئله وجه مهم تری نیز دارد.
هدف اردوغان این است که حزب او در آن انتخابات به چنان پیروزی برسد که بتواند با کسب حداقل دو سوم کرسی های پارلمان خواست های او را برای تغییر در قانون اساسی ترکیه تأمین کند.
این موضوع آزمون سنگینی را پیش پای داوداغلو می گذارد زیرا او نه تنها باید حزب را در این انتخابات به پیروزی برساند بلکه باید چنان پیروزی قاطعی را به دست آورد.
روشن است که داوداغلو به تنهایی قادر به چنین چیزی نیست و احتمال دارد اردوغان با وجود منع قانونی مبنی بر عدم وابستگی حزبی به او کمک کند اما باید دید که حتی با وجود این کمک و حمایت، داوداوغلو می تواند از پس اختلافات داخلی و تقابل با احزاب دیگر بربیاید.
حزب او در انتخابات ماه مارس گذشته شهرداری ها نزدیک به 47 درصد آرا را به دست آورد و حتی پیروزی اردوغان در همین انتخابات ریاست جمهوری با 52 درصد آرا نشان می دهد که کسب دو سوم کرسی های پارلمانی برای داوداغلو بسیار مشکل است و درصورت عدم موفقیت، ممکن است که حزب عدالت و توسعه دچار همان سرنوشت احزاب دموکرات و مام میهن بشود.
سید نعمت الله عبدالرحیم زاده در روزنامه جوان می افزاید: رسیدن اردوغان به مقام ریاست جمهوری به این معنا است که او دیگر نمی تواند ریاست حزب عدالت و توسعه داشته باشد، زیرا طبق قانون اساسی ترکیه، رئیس جمهور به عنوان فردی فراجناحی نباید وابستگی حزبی داشته باشد و به همین دلیل است که او باید با استعفا از این حزب ریاست آن را به عهده کس دیگری بگذارد اما او چه کسی خواهد بود؟ این موضوع از سه جهت سیاست های فعلی حزب، انتخابات آینده پارلمانی و موقعیت آینده حزب در تقابل با دیگر احزاب و حفظ موقعیت برتر خود حائز اهمیت است.
در ابتدا، گمان می رفت که عبدالله گل، رئیس جمهور فعلی، بعد از اردوغان ریاست عدالت و توسعه را به عهده خواهد گرفت چراکه او مثل اردوغان از بنیان گذاران این حزب بوده و هر چند که در 2007 برای پست ریاست جمهوری مجبور شد از عضویت حزب استعفا بدهد اما خودش گفته بود که بعد از اتمام دوره ریاست جمهوری به فعالیت حزبی خود بازخواهد گشت.
وجود اختلاف نظرها بین گل و اردوغان که در جریان مقابله با اعتراضات مرتبط با تخریب پارک گزی نمودار شد، بازگشت گل به ریاست حزب را زیر سؤال می برد زیرا با توجه به نفوذ اردوغان در حزب، بعید است که گل بدون موافقت این مرد قدرتمند در حزب می توانست به جایگاه سابق خود در حزب بازگردد.
حالا معلوم شد که جایگزین اردوغان وزیر امور خارجه او احمد داوداغلو است که اردوغان در روز جمعه 22 اوت به صورت رسمی جانشینی داوداغلو را اعلام کرد و قرار است تا یک روز قبل از مراسم سوگند ریاست جمهوری اردوغان، جلسه فوق العاده حزب در 27 اوت نسبت به ریاست داوداغلو بر حزب تصمیم گیری کند.
به نظر می رسد که جانشینی داودغلو با توجه به این حمایت اردوغان قطعی باشد چنان که گل نیز این امر را پذیرفته و گل نیز با اشاره به اینکه او داوداغلو را وارد سیاست کرده از رسیدنش به ریاست حزب و تقبل پست نخست وزیری حمایت کرده است.
باید توجه داشت که اردوغان در این انتخاب عامل وفاداری را مد نظر داشته زیرا گفته می شود که داوداغلو از افراد مطمئن اردوغان است و به همین جهت، این جابه جایی به معنی تداوم سیاست های مد نظر اردوغان به خصوص سیاست های منطقه ای است. داوداغلو تا کنون و در راس دستگاه دیپلماسی ترکیه عهده دار اجرای این سیاست ها بوده و حالا با در دست گرفتن مقام ریاست حزب و پست نخست وزیری ترکیه همین جریان را ادامه خواهد داد.
بنا بر این، سیاست های مداخله جویانه ترکیه در منطقه با این جابه جایی تغییری نخواهد کرد و حتی با توجه به تجارب گذشته شدت نیز خواهد گرفت. روشن است که تداوم این سیاست ها برای اردوغان اهمیت خاصی دارد که داوداغلو را انتخاب کرده و بر عامل وفاداری او حساب ویژه ای باز کرده اما مسئله این است که با نبود اردوغان در حزب، جانشین او خواهد توانست مثل قبل حزب را رهبری کند؟ مشکل کار اینجا است که داوداغلو آن وجه کاریزماتیک اردوغان را در حزب ندارد تا در تنگنای مشکلات، حزب را مثل او هدایت کند.
تجربه پیش از این نشان داده که رهبر کاریزماتیک حزب با رسیدن به ریاست جمهوری، حزب او در مواجهه با مشکلات چنان ضعیف می شود که به مرز فروپاشی رسیده و دیگر نمی تواند آن دست برتر را در برابر دیگر احزاب داشته باشد.
این موضوع در مورد سلیمان دمیرل و تورگوت اوزال صادق بود که احزاب دموکرات ترکیه و مام میهن در دوران ریاست جمهوری آنها دچار افول شد. این خطری است که در کمین عدالت و توسعه نیز نشسته و با توجه به انتخابات آینده پارلمانی در ژوئن سال آینده مسئله وجه مهم تری نیز دارد.
هدف اردوغان این است که حزب او در آن انتخابات به چنان پیروزی برسد که بتواند با کسب حداقل دو سوم کرسی های پارلمان خواست های او را برای تغییر در قانون اساسی ترکیه تأمین کند.
این موضوع آزمون سنگینی را پیش پای داوداغلو می گذارد زیرا او نه تنها باید حزب را در این انتخابات به پیروزی برساند بلکه باید چنان پیروزی قاطعی را به دست آورد.
روشن است که داوداغلو به تنهایی قادر به چنین چیزی نیست و احتمال دارد اردوغان با وجود منع قانونی مبنی بر عدم وابستگی حزبی به او کمک کند اما باید دید که حتی با وجود این کمک و حمایت، داوداوغلو می تواند از پس اختلافات داخلی و تقابل با احزاب دیگر بربیاید.
حزب او در انتخابات ماه مارس گذشته شهرداری ها نزدیک به 47 درصد آرا را به دست آورد و حتی پیروزی اردوغان در همین انتخابات ریاست جمهوری با 52 درصد آرا نشان می دهد که کسب دو سوم کرسی های پارلمانی برای داوداغلو بسیار مشکل است و درصورت عدم موفقیت، ممکن است که حزب عدالت و توسعه دچار همان سرنوشت احزاب دموکرات و مام میهن بشود.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.