فرصتها و چالش های فرا روی «شورای همکاری استراتژیک ایران و ترکیه»
جمعه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۴۵ ب.ظ
ترکیه آنلاین: بعد از بیداری اسلامی و شکل گیری فضای سیاسی جدید در خاورمیانه و نیز روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و اتخاذ اعتدال و تدبیر در سیاست خارجی و گسترش ارتباط و تعامل با منطقه و جهان، تشکیل دولت وحدت ملی در فلسطین، انتخاب بشار اسد به عنوان رئیس جمهور منتخب سوریه و شکست گفتمان اخوان المسلمین در مصر و روی کار آمدن ژنرال عبدالفتاح السیسی و دعوت از دکتر روحانی برای شرکت در مراسم سوگند و شرکت معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه در این مراسم، شکل گیر گروه تروریستی داعش و حمله وحشیانه آن به عراق و انتخاب حیدر العبادی به عنوان نخست وزیر و حمایت جمهوری اسلامی ایران و بسیاری از کشورهای منطقه از جمله ترکیه و عربستان از روند قانونی طی شده در خصوص انتخاب نخست وزیر جدید عراق و از همه مهمتر، حمله متجاوزانه و وحشیانه رژیم اشغالگر اسرائیل به غزه و کشتار مردم مظلوم غزه ... نشان می¬دهد که محدوده و دامنۀ سیاست خاورمیانه در حال تغییر است.
در این محیط به شدت در حال تغییر، به نظر می¬رسد دو کشور مسلمان ایران و ترکیه، جایگاه بهتری برای تأثیرگذاری و شکل-دهی ژئوپولتیک در حال ظهورِ منطقه دارند و بی¬شک بنا به دلایل گوناگون و دیدگاه¬های متفاوت، منافع واقعی تهران و آنکارا وابسته به ماهیت در حال تغییر سیاست خاورمیانه است. هر نوع تغییر و تحول در روابط این دو کشور، تحولات سیاسی آینده منطقه را به دنبال خواهد داشت.
از یک سو، با تغییر و تحولاتی که بعد از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در زمینه سیاست خارجی و اولویت دادن به توسعه روابط با کشورهای منطقه بوجود آمده است در زمینه ایران و ترکیه منجر به پیشنهاد تشکیل یک شورای همکاری سطح بالا بین دو کشور شده بود و در سفر رسمی دکتر روحانی بعد از 18 سال به ترکیه، این پیشنهاد عملاً منجر به تشکیل شورای همکاری استراتژیک این دو کشور و امضای چندین توافقنامه شد. از سوی دیگر، انتخابات اخیر ریاست جمهوری ترکیه و اعتماد مردم این کشور به رجب طیب اردوغان، وی با رای مستقیم مردم ترکیه به سمت رئیس جمهوری ترکیه انتخاب شد و این به معنای ادامه حاکمیت حزب عدالت و توسعه در تاریخ سیاسی ترکیه است.
آیا در حال حاضر با تغییر و تحولات سیاسی منطقه خاورمیانه و نیز روی آمدن دو دولت جدید در دو کشور مهم و تاثیرگذار منطقه می توان تصور مرحله نوینی از بهبود روابط ایران و ترکیه در خاورمیانه در حال تغییر در نظر گرفت یا همچنان روابط توام با ترس و امید دو کشور در ابعاد مختلف ادامه خواهد یافت؟
می¬توان از زوایای دیگر، روابط دو کشور را در حوزه های مختلف توضیح داد اما در این نوشتار نگاهی به تشکیل شورای همکاری استراتژیک دو کشور می اندازم تا رابطه ایران و ترکیه را از این زاویه مورد بحث قرا دهم.
در ابتدا ذکر چند نکته را ضروری می¬دانم.
اولاً، تشکیل این شورا به معنای این است که دو کشور در حال توسعه روابط دو جانبه به شکل هدفمند هستند. ثانیاً، تشکیل شورای همکاری استراتژیک یکی از مهم¬ترین ابزارهای سیاست خارجی ترکیه در دهه گذشته بوده و با نتیجه انتخابات ریاست جمهوری و ادامه حاکمیت این حزب مسلماً ادامه خواهد داشت.
ثالثاً، این توسعه مثبت بین ایران و ترکیه به معنای این نیست که مشکلات و اختلافات دو جانبه به ویژه در مسائل منطقه¬ای از بین رفته است.
رابعاً، با وجود مشکلات و اختلافات کنونی، این توسعه مثبت در روابط دو جانبه و تشکیل شورای همکاری استراتژیک نشان می¬دهد که روابط دو کشور وارد فرآیند عقلانی و بخش¬بندی قرار گرفته است.
فرآیند عقلانی شدن، مسائل بحث انگیز و چالش برانگیز را به حاشیه برده و همکاری و نکات مشترک بین دو کشور را برجسته می¬کند. از سوی دیگر، فرایند بخش بندی شدن، به معنای مواجهه و حفظ روابط دو جانبه بر اساس امنیت، فرهنگ، اقتصاد و روابط منطقه¬ای به طور جداگانه است. این پویایی، از هرگونه توسعه منفی ممانعت به عمل می¬آرود و یا از تاثیر یک موضوع و مسئله مخرب در یک حوزه موضوعی بر حوزه دیگر جلوگیری می¬کند. برای فهم این دو فرایند در روابط ایران و ترکیه، یادآوری برخی مسائل کمک کننده است. در چند سال گذشته، آزمون مهمی برای عقلانی و بخش بندی شدن روابط بین آنکار و تهران بوده است زیرا در چارچوب برنامه سپر موشکی ناتو در سال 2011، رادارهای امریکا در داخل مرزهای ترکیه مستقر شدند، سیستم های موشکی پاتریوت در مرز ترکیه و سوریه نصب شدند، در تحولات سوریه و عراق به شدت روابط ایران و ترکیه تهدید شد اما در این دوره تهدید روابط در سال 2012، حجم تجارت ایران و ترکیه تقریباً به 22 میلیارد دلار رسید و رکورد جدیدی در روابط اقتصادی فیمابین به وجود آمد. این دستاورد نشان داد که این دو کشور می توانند عملاً با حاشیه قرار دادن مسائل بحث برانگیز و چالشی با هم در زمینه اقتصادی همکاری خوبی داشته باشند.
علی¬رغم این فرآیند عقلانی و بخش¬بندی شده در روابط، هنوز موانع بالقوه مشخصی در بهبود روابط دو جانبه وجود دارد. در سفر آقای روحانی و ملاقات در سطوح بالا بین دو کشور، حسن نیت و همکاری مطرح و برخی موافقت نامه ها امضا و شورای عالی همکاری استراتژیک تشکیل شد. تجربه روابط دو جانبه نشان داده است که رسیدن به این توافقات و شوراهای همکاری مختلف به مرحله عملیاتی، مشکلات و موانع خاصی وجود دارد. برخی از این موانع، فنی، حقوقی و یا اداری است اما مسئله مهم این است که اراده سیاسی برای تحقق عملی این توافقات وجود ندارد. به عنوان مثال، قرارداد همکاری انرژی بین آنکارا و تهران در زمینه اکتشاف، حفاری، پردازش و بازاریابی گاز طبیعی ایران در سال 2007 بعد از این که به مدت طولانی در دستور کار دو کشور بود، کنار گذاشته شد. توافقنامه تجارت ترجیحی که در طول سفر آقای اردوغان به تهران بود و انتظار می رفت در طول سفر رئیس جمهور ترکیه عبدالله گل به تهران در 2011 امضا شود اما اخیراً بعد از کاهش سطح روابط تجاری میان ایران و ترکیه در سه ماهه 2013، این توافقنامه امضا گردید. از همه مهمتر، ایران و ترکیه هر دو عضو سازمان همکاری اقتصادی اکو هستند اما از این ظرفیت هنوز نتوانسته اند برای گسترش همکاری فیمابین و با کشورهای عضو دیگر بهره برداری مطلوب بکنند. در سال های گذشته بین خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاری دولتی آناتولی توافقنامه همکاری رسانه ای منعقد شد اما این توافقنامه می توانست آغازی برای روابط رسانه ای و ارتباطی مهم و راهبردی شود اما هنوز وارد مرحله عملی نشده است.
با عنایت به موارد بالا، تشکیل شورای عالی همکاری استراتژیک بین دو کشور، در عین حال که امیدوار کننده است اما دربرگیرنده برخی مسائل و موضوعات است. آیا با شکل گیری دولت جدید در ایران و انتخاب اردوغان به عنوان رئیس جمهور ترکیه، شورای عالی همکاری استراتژیک بین دو کشور، چارچوبی پایدار برای فهم بهتر روابط ایفا خواهد کرد یا نه؟. آیا این شورا همچنان تاکید و وزن بیشتری به روابط اقتصادی دو کشور خواهد داشت یا به شکل¬گیری روابط استراتژیک در مسائل امنیتی، سیاسی و فرهنگی هم کمک اساسی خواهد کرد؟ آیا این شورا موجب تنوع بخشی به مسیر سیاست خارجی هر دو کشور خواهد شد و فرصتی برای هر دو دولت جدید در فضای جدید خاورمیانه، قفقاز و فضای بین المللی ایجاد خواهد کرد؟ آیا این شورا می تواند به از بین رفتن چالش های سیاسی دو کشور مهم منطقه در سوریه، عراق و ... کمک کند؟
برای تبیین این مسائل باید ذکر کرد که تاریخ روابط ایران و ترکیه نشان داده است که ممکن است برخی مسائل، به شکل بالقوه مشارکت و همکاری این دو کشور را از مسیر خود خارج کنند زیرا این دو کشور نسبت به تغییر و تحولات در روابط قدرت در سیاست¬های منطقه¬ای (و در برخی مواقع، مسائل جهانی) واکنش¬های مختلف و متفاوتی نشان داده¬اند و این تفاوت را می توان در مسئله سوریه و عراق مشاهده کرد. این دو کشور مهم منطقه، روابط اقتصادی به درجات گوناگون در زمان¬های مختلف داشته اند اما روابط آنها هیچ وقت به یک رابطه استراتژیک تبدیل نشده و هر وقت رابطه اقتصادی این دو کشور افزایش چشمگیری داشته و زمینه برای گسترش روابط امنیتی، سیاسی و فرهنگی و تبدیل آن به روابط استراتژیک رسیده، رابطه ایران و ترکیه شکننده شده و رو به سردی گراییده است و حتی بر روابط اقتصادی نیز تاثیر گذاشته است. بنابراین، عوامل ایدئولوژیک، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نقش معناداری در روابط تجاری دو جانبه دارند. اگر تشکیل این شورای عالی همکاری استراتژیک همچنان که از نام آن بر می آید به یک رابطه استراتژیک تبدیل نشود و ابعاد امنیتی، سیاسی و فرهنگی در این شورا مورد توجه جدی قرار نگیرد و همچنان تاکید بر گسترش روابط اقتصادی باشد مثل گذشته این رابطه شکننده خواهد بود و عملاً تشکیل این شورا در چنین سطحی، نتایج واقعی متناسب با ظرفیت این دو کشور را در پی نخواهد داشت و مثل بقیه توافقنامه فقط در مقام نظر و امضا خواهد بود تا یک موضوع و مسئله ثالثِ چالش برانگیز دیگر آن را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین، رشد تجارت دو جانبه باید به پویایی های نوین در بخش سیاسی، امنیتی و فرهنگی شتاب بیشتری ببخشد و پویایی سیاسی منجر به گسترش روابط اقتصادی پایدار شود.
قبل از بحران سوریه، عراق و مصر، ترکیه با سیاست چند وجهی و چند بعدی سیاست خارجی خود در منطقه و عرصه بین¬المللی، بازیگر مهم و تاثیرگذاری در مسائل منطقه ای و حتی جهانی بود اما با انتخابات سوریه و عراق و چالش پیش روی ترکیه در این دو کشور و شکست گفتمان اخوان المسلمین به عنوان متحد ترکیه در مصر و منطقه و نیز بحران اوکراین و عدم تامین انرژی مورد نیاز اروپا و نیاز بیشتر ترکیه و اتحادیه اروپا به انرژی و دعوت مصر از ایران برای شرکت در در مراسم سوگند ریاست جمهوری مصر، فضایی برای نقش آفرینی و چانه زنی بیشتر ایران هم در روابط خود با ترکیه و نیز تامین انرژی اروپا ایجاد شده است. این امر به معنای کاهش نقش ترکیه نیست بلکه به معنای افزایش نقش بیشتر ایران نسبت به گذشته است. اهمیت منابع نفت و گاز ایران برای کشوری مانند ترکیه که در فرایند صنعتی شدن قرار گرفته و تشنه انرژی است و سالهاست منابع جدید گاز طبیعی و نفت را جستجو می¬کند بسیار مهم است. همچنین نشانه¬ای آشکار در زمینه جاه¬طلبی ترکیه در تبدیل شدن به یک قطب انرژی ما بین دریای خزرـ خاورمیانه و اروپا مشاهده می شود زیرا این کشور ابزار حملو نقل و انتقال این منابع به بازارهای بینالمللی را در اختیار دارد. با بحران اوکراین، عملاً چانه زنی روسیه در زمینه انرژی بیشتر شده است و از سوی دیگر، اتحادیه اروپا با تحریم هایی که برای روسیه در نظر گرفته به همراه ترکیه به هر شکل ممکن می خواهند با سلطه و هژمونی انرژی روسیه مقابله کنند. ایران به عنوان دارنده دومین ذخایر گاز جهان و تولید کننده عمده نفت، شریک مطلوب تجاری برای آنکارا است. بنابراین شرایط خوبی برای ایران و ترکیه به وجود آمده است تا دیپلماسی انرژی خود را فعال کنند و از این شرایط برای توسعه و ایجاد یک رابطه سازنده نسبت به شرایط اقتصادی، مدیریت امنیتی و زیرساخت¬های انرژی دو جانبه عمل کنند و در سطحی دیگر، روابط خود با اتحادیه اروپا را بهبود ببخشند و فرصت دیگری برای توسعه وابستگی متقابل فراهم کنند. تحقق این امر موجب تامین صلح و ثبات در سطح منطقه¬ای از سوی این دو قدرت منطقه خواهد بود. ایران باید در شورای همکاری عالی استراتژیک این مسئله را به شکل فعال دنبال کند.
رابطه ایران و ترکیه همواره رابطه ترس همراه با امید و یا امید همراه با بی اعتمادی به همدیگر بوده است و این امر بیشتر به استنباط هر دو کشور از مساله تهدید و تحت تاثیر محیط¬های داخلی و خارجی آنهاست. بایستی دو دولت در دو کشور در این شورای عالی همکاری، استنباط درست از تهدید متقابل تبیین شود و دریافت این دو کشور از یکدیگر و رویکرد آنها نسبت به هم ابهام زدایی گردد و زمینه برای ایجاد یک گفتمان سیاسی مشترک فراهم گردد.
در نهایت، بایستی در این شورای همکاری استراتژیک اولاً روابط اقتصادی ایران و ترکیه مورد آسیب¬شناسی قرار بگیرد و در این زمینه چاره اندیشی شود ثانیاً آناتومی روابط ایران و ترکیه در سطوح مختلف تحلیل و بازاندیشی گردد و فرامتغیرها و متغیرهای تاثیرگذار این ارتباط با توجه به سنت دیرینه سیاست¬های ایران و ترکیه در بستر تاریخی و تغییرات تاثیرگذار کنونی به دقت مورد کنکاش دو جانبه قرار بگیرد تا رویکردی جامع و جایگزین در روابط دو دولت قدرتمند منطقه شکل بگیرد و کاتالیزور و تسهیل شروع و تمرین روابط استراتژیک در تمامی ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باشد و زمینه برای یک رابطه استراتژیک ترکیه- ایران مبتنی بر روابط دو کشور قدرتمند منطقه باشد تا تحلیلی جامع از نظام جایگرین تجربه ایرانی- ترکـیه ای در مسائل منطقه ای و جهانی ارائه کند.
به واقع، در صورت وجود اراده سیاسی در دو کشور و وزن بخشی متعادل و پایدار به امنیت، اقتصاد، سیاست و فرهنگ در مقام نظر و عمل، فضای بیشتری ایجاد خواهد شد و این دو کشور می توانند روابط خود را در چارچوب روند و تغییرات مختلف و آرایش جدید منطقه¬ای و جهانی، کنترل و بازبینی کنند. این اقدام، سبب پویایی¬ جدیدی در روابط این دو کشور و تشویق به نقش آفرینی در سیاست¬های منطقه¬ای و بین-المللی می شود و در طولانی مدت، رابطه شکننده و حساس این دو در طول تاریخ به روابط استراتژیک تبدیل خواهد شد و حوزه تاثیرگذاری دو شاخۀ هویت فرهنگی اسلامی در خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز و مسائل بین المللی بیشتر خواهد بود.
*علی حاجی محمدی ؛ دکتری ارتباطات و پژوهشگر مسائل ترکیه
در این محیط به شدت در حال تغییر، به نظر می¬رسد دو کشور مسلمان ایران و ترکیه، جایگاه بهتری برای تأثیرگذاری و شکل-دهی ژئوپولتیک در حال ظهورِ منطقه دارند و بی¬شک بنا به دلایل گوناگون و دیدگاه¬های متفاوت، منافع واقعی تهران و آنکارا وابسته به ماهیت در حال تغییر سیاست خاورمیانه است. هر نوع تغییر و تحول در روابط این دو کشور، تحولات سیاسی آینده منطقه را به دنبال خواهد داشت.
از یک سو، با تغییر و تحولاتی که بعد از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در زمینه سیاست خارجی و اولویت دادن به توسعه روابط با کشورهای منطقه بوجود آمده است در زمینه ایران و ترکیه منجر به پیشنهاد تشکیل یک شورای همکاری سطح بالا بین دو کشور شده بود و در سفر رسمی دکتر روحانی بعد از 18 سال به ترکیه، این پیشنهاد عملاً منجر به تشکیل شورای همکاری استراتژیک این دو کشور و امضای چندین توافقنامه شد. از سوی دیگر، انتخابات اخیر ریاست جمهوری ترکیه و اعتماد مردم این کشور به رجب طیب اردوغان، وی با رای مستقیم مردم ترکیه به سمت رئیس جمهوری ترکیه انتخاب شد و این به معنای ادامه حاکمیت حزب عدالت و توسعه در تاریخ سیاسی ترکیه است.
آیا در حال حاضر با تغییر و تحولات سیاسی منطقه خاورمیانه و نیز روی آمدن دو دولت جدید در دو کشور مهم و تاثیرگذار منطقه می توان تصور مرحله نوینی از بهبود روابط ایران و ترکیه در خاورمیانه در حال تغییر در نظر گرفت یا همچنان روابط توام با ترس و امید دو کشور در ابعاد مختلف ادامه خواهد یافت؟
می¬توان از زوایای دیگر، روابط دو کشور را در حوزه های مختلف توضیح داد اما در این نوشتار نگاهی به تشکیل شورای همکاری استراتژیک دو کشور می اندازم تا رابطه ایران و ترکیه را از این زاویه مورد بحث قرا دهم.
در ابتدا ذکر چند نکته را ضروری می¬دانم.
اولاً، تشکیل این شورا به معنای این است که دو کشور در حال توسعه روابط دو جانبه به شکل هدفمند هستند. ثانیاً، تشکیل شورای همکاری استراتژیک یکی از مهم¬ترین ابزارهای سیاست خارجی ترکیه در دهه گذشته بوده و با نتیجه انتخابات ریاست جمهوری و ادامه حاکمیت این حزب مسلماً ادامه خواهد داشت.
ثالثاً، این توسعه مثبت بین ایران و ترکیه به معنای این نیست که مشکلات و اختلافات دو جانبه به ویژه در مسائل منطقه¬ای از بین رفته است.
رابعاً، با وجود مشکلات و اختلافات کنونی، این توسعه مثبت در روابط دو جانبه و تشکیل شورای همکاری استراتژیک نشان می¬دهد که روابط دو کشور وارد فرآیند عقلانی و بخش¬بندی قرار گرفته است.
فرآیند عقلانی شدن، مسائل بحث انگیز و چالش برانگیز را به حاشیه برده و همکاری و نکات مشترک بین دو کشور را برجسته می¬کند. از سوی دیگر، فرایند بخش بندی شدن، به معنای مواجهه و حفظ روابط دو جانبه بر اساس امنیت، فرهنگ، اقتصاد و روابط منطقه¬ای به طور جداگانه است. این پویایی، از هرگونه توسعه منفی ممانعت به عمل می¬آرود و یا از تاثیر یک موضوع و مسئله مخرب در یک حوزه موضوعی بر حوزه دیگر جلوگیری می¬کند. برای فهم این دو فرایند در روابط ایران و ترکیه، یادآوری برخی مسائل کمک کننده است. در چند سال گذشته، آزمون مهمی برای عقلانی و بخش بندی شدن روابط بین آنکار و تهران بوده است زیرا در چارچوب برنامه سپر موشکی ناتو در سال 2011، رادارهای امریکا در داخل مرزهای ترکیه مستقر شدند، سیستم های موشکی پاتریوت در مرز ترکیه و سوریه نصب شدند، در تحولات سوریه و عراق به شدت روابط ایران و ترکیه تهدید شد اما در این دوره تهدید روابط در سال 2012، حجم تجارت ایران و ترکیه تقریباً به 22 میلیارد دلار رسید و رکورد جدیدی در روابط اقتصادی فیمابین به وجود آمد. این دستاورد نشان داد که این دو کشور می توانند عملاً با حاشیه قرار دادن مسائل بحث برانگیز و چالشی با هم در زمینه اقتصادی همکاری خوبی داشته باشند.
علی¬رغم این فرآیند عقلانی و بخش¬بندی شده در روابط، هنوز موانع بالقوه مشخصی در بهبود روابط دو جانبه وجود دارد. در سفر آقای روحانی و ملاقات در سطوح بالا بین دو کشور، حسن نیت و همکاری مطرح و برخی موافقت نامه ها امضا و شورای عالی همکاری استراتژیک تشکیل شد. تجربه روابط دو جانبه نشان داده است که رسیدن به این توافقات و شوراهای همکاری مختلف به مرحله عملیاتی، مشکلات و موانع خاصی وجود دارد. برخی از این موانع، فنی، حقوقی و یا اداری است اما مسئله مهم این است که اراده سیاسی برای تحقق عملی این توافقات وجود ندارد. به عنوان مثال، قرارداد همکاری انرژی بین آنکارا و تهران در زمینه اکتشاف، حفاری، پردازش و بازاریابی گاز طبیعی ایران در سال 2007 بعد از این که به مدت طولانی در دستور کار دو کشور بود، کنار گذاشته شد. توافقنامه تجارت ترجیحی که در طول سفر آقای اردوغان به تهران بود و انتظار می رفت در طول سفر رئیس جمهور ترکیه عبدالله گل به تهران در 2011 امضا شود اما اخیراً بعد از کاهش سطح روابط تجاری میان ایران و ترکیه در سه ماهه 2013، این توافقنامه امضا گردید. از همه مهمتر، ایران و ترکیه هر دو عضو سازمان همکاری اقتصادی اکو هستند اما از این ظرفیت هنوز نتوانسته اند برای گسترش همکاری فیمابین و با کشورهای عضو دیگر بهره برداری مطلوب بکنند. در سال های گذشته بین خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاری دولتی آناتولی توافقنامه همکاری رسانه ای منعقد شد اما این توافقنامه می توانست آغازی برای روابط رسانه ای و ارتباطی مهم و راهبردی شود اما هنوز وارد مرحله عملی نشده است.
با عنایت به موارد بالا، تشکیل شورای عالی همکاری استراتژیک بین دو کشور، در عین حال که امیدوار کننده است اما دربرگیرنده برخی مسائل و موضوعات است. آیا با شکل گیری دولت جدید در ایران و انتخاب اردوغان به عنوان رئیس جمهور ترکیه، شورای عالی همکاری استراتژیک بین دو کشور، چارچوبی پایدار برای فهم بهتر روابط ایفا خواهد کرد یا نه؟. آیا این شورا همچنان تاکید و وزن بیشتری به روابط اقتصادی دو کشور خواهد داشت یا به شکل¬گیری روابط استراتژیک در مسائل امنیتی، سیاسی و فرهنگی هم کمک اساسی خواهد کرد؟ آیا این شورا موجب تنوع بخشی به مسیر سیاست خارجی هر دو کشور خواهد شد و فرصتی برای هر دو دولت جدید در فضای جدید خاورمیانه، قفقاز و فضای بین المللی ایجاد خواهد کرد؟ آیا این شورا می تواند به از بین رفتن چالش های سیاسی دو کشور مهم منطقه در سوریه، عراق و ... کمک کند؟
برای تبیین این مسائل باید ذکر کرد که تاریخ روابط ایران و ترکیه نشان داده است که ممکن است برخی مسائل، به شکل بالقوه مشارکت و همکاری این دو کشور را از مسیر خود خارج کنند زیرا این دو کشور نسبت به تغییر و تحولات در روابط قدرت در سیاست¬های منطقه¬ای (و در برخی مواقع، مسائل جهانی) واکنش¬های مختلف و متفاوتی نشان داده¬اند و این تفاوت را می توان در مسئله سوریه و عراق مشاهده کرد. این دو کشور مهم منطقه، روابط اقتصادی به درجات گوناگون در زمان¬های مختلف داشته اند اما روابط آنها هیچ وقت به یک رابطه استراتژیک تبدیل نشده و هر وقت رابطه اقتصادی این دو کشور افزایش چشمگیری داشته و زمینه برای گسترش روابط امنیتی، سیاسی و فرهنگی و تبدیل آن به روابط استراتژیک رسیده، رابطه ایران و ترکیه شکننده شده و رو به سردی گراییده است و حتی بر روابط اقتصادی نیز تاثیر گذاشته است. بنابراین، عوامل ایدئولوژیک، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نقش معناداری در روابط تجاری دو جانبه دارند. اگر تشکیل این شورای عالی همکاری استراتژیک همچنان که از نام آن بر می آید به یک رابطه استراتژیک تبدیل نشود و ابعاد امنیتی، سیاسی و فرهنگی در این شورا مورد توجه جدی قرار نگیرد و همچنان تاکید بر گسترش روابط اقتصادی باشد مثل گذشته این رابطه شکننده خواهد بود و عملاً تشکیل این شورا در چنین سطحی، نتایج واقعی متناسب با ظرفیت این دو کشور را در پی نخواهد داشت و مثل بقیه توافقنامه فقط در مقام نظر و امضا خواهد بود تا یک موضوع و مسئله ثالثِ چالش برانگیز دیگر آن را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین، رشد تجارت دو جانبه باید به پویایی های نوین در بخش سیاسی، امنیتی و فرهنگی شتاب بیشتری ببخشد و پویایی سیاسی منجر به گسترش روابط اقتصادی پایدار شود.
قبل از بحران سوریه، عراق و مصر، ترکیه با سیاست چند وجهی و چند بعدی سیاست خارجی خود در منطقه و عرصه بین¬المللی، بازیگر مهم و تاثیرگذاری در مسائل منطقه ای و حتی جهانی بود اما با انتخابات سوریه و عراق و چالش پیش روی ترکیه در این دو کشور و شکست گفتمان اخوان المسلمین به عنوان متحد ترکیه در مصر و منطقه و نیز بحران اوکراین و عدم تامین انرژی مورد نیاز اروپا و نیاز بیشتر ترکیه و اتحادیه اروپا به انرژی و دعوت مصر از ایران برای شرکت در در مراسم سوگند ریاست جمهوری مصر، فضایی برای نقش آفرینی و چانه زنی بیشتر ایران هم در روابط خود با ترکیه و نیز تامین انرژی اروپا ایجاد شده است. این امر به معنای کاهش نقش ترکیه نیست بلکه به معنای افزایش نقش بیشتر ایران نسبت به گذشته است. اهمیت منابع نفت و گاز ایران برای کشوری مانند ترکیه که در فرایند صنعتی شدن قرار گرفته و تشنه انرژی است و سالهاست منابع جدید گاز طبیعی و نفت را جستجو می¬کند بسیار مهم است. همچنین نشانه¬ای آشکار در زمینه جاه¬طلبی ترکیه در تبدیل شدن به یک قطب انرژی ما بین دریای خزرـ خاورمیانه و اروپا مشاهده می شود زیرا این کشور ابزار حملو نقل و انتقال این منابع به بازارهای بینالمللی را در اختیار دارد. با بحران اوکراین، عملاً چانه زنی روسیه در زمینه انرژی بیشتر شده است و از سوی دیگر، اتحادیه اروپا با تحریم هایی که برای روسیه در نظر گرفته به همراه ترکیه به هر شکل ممکن می خواهند با سلطه و هژمونی انرژی روسیه مقابله کنند. ایران به عنوان دارنده دومین ذخایر گاز جهان و تولید کننده عمده نفت، شریک مطلوب تجاری برای آنکارا است. بنابراین شرایط خوبی برای ایران و ترکیه به وجود آمده است تا دیپلماسی انرژی خود را فعال کنند و از این شرایط برای توسعه و ایجاد یک رابطه سازنده نسبت به شرایط اقتصادی، مدیریت امنیتی و زیرساخت¬های انرژی دو جانبه عمل کنند و در سطحی دیگر، روابط خود با اتحادیه اروپا را بهبود ببخشند و فرصت دیگری برای توسعه وابستگی متقابل فراهم کنند. تحقق این امر موجب تامین صلح و ثبات در سطح منطقه¬ای از سوی این دو قدرت منطقه خواهد بود. ایران باید در شورای همکاری عالی استراتژیک این مسئله را به شکل فعال دنبال کند.
رابطه ایران و ترکیه همواره رابطه ترس همراه با امید و یا امید همراه با بی اعتمادی به همدیگر بوده است و این امر بیشتر به استنباط هر دو کشور از مساله تهدید و تحت تاثیر محیط¬های داخلی و خارجی آنهاست. بایستی دو دولت در دو کشور در این شورای عالی همکاری، استنباط درست از تهدید متقابل تبیین شود و دریافت این دو کشور از یکدیگر و رویکرد آنها نسبت به هم ابهام زدایی گردد و زمینه برای ایجاد یک گفتمان سیاسی مشترک فراهم گردد.
در نهایت، بایستی در این شورای همکاری استراتژیک اولاً روابط اقتصادی ایران و ترکیه مورد آسیب¬شناسی قرار بگیرد و در این زمینه چاره اندیشی شود ثانیاً آناتومی روابط ایران و ترکیه در سطوح مختلف تحلیل و بازاندیشی گردد و فرامتغیرها و متغیرهای تاثیرگذار این ارتباط با توجه به سنت دیرینه سیاست¬های ایران و ترکیه در بستر تاریخی و تغییرات تاثیرگذار کنونی به دقت مورد کنکاش دو جانبه قرار بگیرد تا رویکردی جامع و جایگزین در روابط دو دولت قدرتمند منطقه شکل بگیرد و کاتالیزور و تسهیل شروع و تمرین روابط استراتژیک در تمامی ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باشد و زمینه برای یک رابطه استراتژیک ترکیه- ایران مبتنی بر روابط دو کشور قدرتمند منطقه باشد تا تحلیلی جامع از نظام جایگرین تجربه ایرانی- ترکـیه ای در مسائل منطقه ای و جهانی ارائه کند.
به واقع، در صورت وجود اراده سیاسی در دو کشور و وزن بخشی متعادل و پایدار به امنیت، اقتصاد، سیاست و فرهنگ در مقام نظر و عمل، فضای بیشتری ایجاد خواهد شد و این دو کشور می توانند روابط خود را در چارچوب روند و تغییرات مختلف و آرایش جدید منطقه¬ای و جهانی، کنترل و بازبینی کنند. این اقدام، سبب پویایی¬ جدیدی در روابط این دو کشور و تشویق به نقش آفرینی در سیاست¬های منطقه¬ای و بین-المللی می شود و در طولانی مدت، رابطه شکننده و حساس این دو در طول تاریخ به روابط استراتژیک تبدیل خواهد شد و حوزه تاثیرگذاری دو شاخۀ هویت فرهنگی اسلامی در خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز و مسائل بین المللی بیشتر خواهد بود.
*علی حاجی محمدی ؛ دکتری ارتباطات و پژوهشگر مسائل ترکیه
۹۳/۰۵/۲۴
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.