ترکیه آنلاین

پایگاه اطلاع‌رسانی رویدادهای عمومی و تخصصی ترکیه

ترکیه آنلاین

پایگاه اطلاع‌رسانی رویدادهای عمومی و تخصصی ترکیه

چرا غزه برای ترکیه مهم است؟

پنجشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۵۵ ب.ظ
ترکیه آنلاین:  ژست ها و زبان خاص ترکیه در رابطه با جهان عرب و فلسطین و همچنین رویارویی گهگاه این کشور با اسرائیل باعث شده چهره ای جدید از آنکارا در اذهان عمومی اعراب شکل گیرد. اما ترکیه به دنبال چیست؟


از زمان حمله اسرائیل به نوار غزه، نقض قوانین بین المللی و جنگی، نقض آتش بس های اعلام شده، کشتار کودکان، زنان و مردان بی دفاع روزها است که می گذرد. رسانه های جهانی و مردم کشورهای مختلف واکنش های گوناگونی به این امر داشته اند. در این میان کمتر دولت و ملتی چون ترکیه داعیه مخالفت با اسرائیل را داشته است.این ادعا تا جایی پیش رفت که رجب طیب اردوغان، نخست وزیر کنونی ترکیه و نامزد ریاست جمهوری آینده، در هر فرصتی با محکوم کردن اعمال اسرائیل، حمایت از غزه را "مسئولیت تاریخی" ترکیه خواند. رویکردهای مختلفی نسبت به سیاست های اعلانی و اعمالی ترکیه نسبت به دوگانه فلسطین- اسرائیل وجود دارد. در این میان گروهی با ظاهرسازی خواندن سیاست های ترکیه ، وی را به ریاکاری و حمایت مخفیانه از اسرائیلی که آن را متحد استراتژیک ترکیه می خوانند به نقد ترکیه می پردازند و حتی تحویل کمک های بشردوستانه ترکیه به اسرائیل را اقدامی نشان دهنده ماهیت واقعی رفتار ترکیه می دانند. گروهی نیز با تکیه بر داده های تاریخی و سیاست های حزب عدالت و توسعه، حمایت ترکیه از فلسطین را سیاستی عملگرایانه و در راستای راهبرد نوعثمانی گرایانه آن تحلیل می کنند.اما اساسا نگارندگان معتقدند رجب طیب اردوغان و ترکیه بخاطر اینکه قصد دارد از بحرانها برای عملیاتی کردن سیاست های خود جهت تبدیل به یک بازیگر مهم بین المللی استفاده نمایند تلاش می نمایند با استفاده از حداکثر سازی منافع عینی ، مادی و ماوی با استفاده از سه الگوی ترکیبی سکولاریسم ، دمکراسی و اسلام به مهندسی افکار عمومی در جهان عرب بپردازد در این مقاله کوتاه می کوشیم با کمک گرفتن از آزمایشگاه تاریخ نگاهی جامع به این موضوع داشته باشیم. 1. همزمان با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، سال 2002 به نقطه چرخشی در سیاست عربی( و نه خاورمیانه ای)ترکیه تبدیل شد. این تغییر پیش از هر چیز در نتیجه رهنامه سیاست خارجی جدیدی بود که احمد داووداوغلو، نخست در مقام مشاور ارشد نخست وزیر در سال 2002 و سپس در مقام وزیر امورخارجه در سال 2009 در قالب رهنامه عمق استراتژیک صورتبندی کرد. داووداوغلو معتقد بود واقعیت های تاریخی و جغرافیایی ترکیه را ناگزیر از داشتن سیاست خاورمیانه ای موثر می کند. وی توانست مجموعه حاکم را نیز در این زمینه قانع کند. از این رو سیاست هایی چون مشکلات صفر با همسایگان، دیپلماسی ریتمیک و چندجانبه، تعامل با تمامی طرفین امور(دیپلماسی خرد و کلان) را به عنوان پیش شرط های سیاست راهبردی موفق در پیش گرفت. در همین دوره ظهور مسائلی چون عراق، فلسطین و لبنان و ترس از سرریزی منطقه ای آن بستر مناسب برای اعمال سیاست های یادشده را در اختیار ترکیه قرار داد.
ترکیه از یک سو افزایش روابط سیاسی و اقتصادی را در دستورکار قرار داشت و از سوی دیگرمی کوشید تا به عنوان میانجی بحران ها و اختلافات منطقه ای ظهور کند. در این راستا ترکیه سعی در ایجاد زبان گفتمانی جدیدی کرد که بتواند روحیه ملت عرب را تحت تاثیر قرار داده و با محبوبیت و مشروعیت سازی به یک کنشگر مهم منطقه ای در میان اعراب تبدیل شود. در سطح جهانی نیز ظهور ترکیه به عنوان یکی از رهبران پروژه خاورمیانه بزرگ به ویژه از سال 2005 به بعد حمایت گسترده تر آمریکا و غرب را برای نقش آفرینی در خاورمیانه به دست آورد؛ در عین حال که بحث از تبدیل ترکیه به الگوی منطقه ای بسیار گرم شده بود. در این بازه زمانی تا پیش از بهار عربی ترکیه چندبار در رویارویی با غرب و امریکا قرار گرفت اما تا پیش از اینکه اتحاد استراتژیک ترکیه با امریکا دچار عدم توازن شود بهار عربی بار دیگر این کنشگران را در کنار یکدیگر قرار داد و به متخصصان عجول یادآور شد که نگاه به
شرق هرچند در سیاست خارجی ترکیه جای داشته باشد ولی به شیفت محوری نخواهد انجامید. مساله فلسطین در این دوره یکی از موضوعاتی بود که تمایل و اراده ترکیه برای نقش آفرینی منطقه ای و بین المللی را نشان می داد. تا سال های نخست حکومت حزب عدالت و توسعه، ترکیه سیاست موازنه را در تعامل با اسرائیل درنظر داشت. اما افزایش خشونت اسرائیل باعث شد تا به تدریج موازنه در سطح سیاسی و دیپلماتیک به نفع فلسطین تغییر کند.
در همین دوره ژست ها و زبان خاص ترکیه در رابطه با جهان عرب و فلسطین در کنار رویاروی های گاه به گاه آنکارا با غرب و اسرائیل باعث شد تا تصویری که از ترکیه جدید در بین الاذهان اعراب جای می گرفت دوست و حامی باشد. ماجرای نشست داووس نیز میخ نهایی را بر نعل خوش اقبالی ترکیه زد. اعتبار و نقش آفرینی ترکیه در کوتاه مدت چنان شد که وقتی در خیابان های غزه قدم می زدید متوجه تفاوتش با ترکیه نمی شدید. مغازه ها با کالاهای ترک پر بود و بر سر هر خانه ای پرچم ترکیه افراشته شده بود، اسم اردوغان(با وجود اینکه حتی نامی عرب نیست)در لیست نام های محبوب قرار گرفت و ترکیه به عنوان خدمتگزار واقعی دنیای اسلام جوایز بسیاری از کشورها را دریافت کرد. به عبارت دیگر اردوغان نیز استراتژی خیابان های عربی را در پیش گرفته بود. بدین ترتیب در مارس 2010 اردوغان در دیداری از عربستان جایزه بین الملی خدمات اسلامی بنیاد ملک فیصل، در نوامبر 2010 در دیدار از لیبی جایزه بین المللی حقوق بشر قذافی را دریافت کرد و در ژانویه 2011 اردوغان به عنوان شخصیت ممتاز جهان اسلام، جایزه بین المللی امور خیریه شیخ فهد آل احمد را از آن خود کرد. گذشته از ماهیت جوایز و کشورهای میزبان این نخستین بار در تاریخ جمهوری ترکیه بود که این کشور به کنشگری محبوب و معتبر در میان ملت و دولت های عربی ( نه لزوما اسلامی) تبدیل می شد.
به این ترتیب ترکیه نخستین بار در تاریخ سیاست خارجی خود کوشید با همه کنشگران درگیر در بحران فلسطین رابطه برقرار کرده و نقش مثبتی در حل اختلافات ایفا کند و جهان برای نخستین بار شاهد برقراری روابط اقتصادی، تجاری، نظامی، سیاسی ترکیه با کرانه غزه و میلیون ها دلار کمک های نقدی و غیرنقدی بلاعوض ترکیه به فلسطین شد که تا پیش از سال 2006 جایگاهی در سیاست خارجی ترکیه نداشت. با این وجود در جریان انتفاضه دوم با اینکه اردوغان بلافاصله بعد از آغاز تهاجمات اسرائیل به فلسطین، سفری منطقه ای برای دیدار با سران سوریه، اردن، مصر و عربستان برای حل مساله و نقش آفرینی داشت و تا 18 ژانویه 2009 که به صلحی موقت رسیده باشند دست از تلاش برنداشت، عدم واگذاری نقشی جدی و مستقیم از سوی کشورهای عربی چون مصر به ترکیه برای ایفای نقش در مذاکرات صلحی که از سال 2006 در جریان بود مرزهای نفوذ و نقش آفرینی سیاسی ترکیه در میان اعراب را به رخ او کشید.
تهاجمات اخیر اسرائیل به غزه بار دیگر فضای رسانه ای این کشور و دستورکار سیاست داخلی و خارجی آن را تحت تاثیر قرار داده است . ترکیه در رابطه با فلسطین و بهار عربی نشان داد که با وجود شهرتش به عملگرایی و فرصت طلبی گاهی سیاست های اقتصادی خود را قربانی ملاحظات دموکراتیک می کند. برای نمونه مخالفت با اسرائیل، همکاری ترکیه - اسرائیل در حوزه گاز طبیعی را به خطر انداخته است. این زیان دوجانبه البته متوجه اسرائیل نیز می شود که تنها شریک پایدار و مناسبش را برای صادرات گاز 620 میلیارد مترمکعبی اش در منطقه از دست می دهد.
2. نگاهی به رسانه های ترکیه نشان می دهد که ترکیه خود را تنها کشور و ملت حامی فلسطین در منطقه و جهان می داند و برای دنیای بشری که چشم بر جنایات در فلسطین بسته اند اظهار تاسف می کند. از سوی دیگر رسانه های منطقه ای غیر عرب ایران را به عنوان یگانه حامی پایدار فلسطین می دانند و ترکیه را به دلیل فرصت طلبی و ریاکاری مورد انتقاد قرار می دهند. برخی معتقدند ترکیه به بحران ها خاورمیانه ای تنها به عنوان فرصتی برای عرض اندام سود می جوید و ترکیه را به این دلیل که روابط استراتژیک با اسرائیل دارد ولی در عین حال سنگ فلسطین را به سینه می زند به عوامفریبی محکوم می کنند. در این میان اقداماتی چون تحویل کمک های بشر دوستانه ترکیه به رژیم اسرائیل، اقدامی که در سال 2009 نیز اتفاق افتاده بود و نارضایتی عموم را در پی داشت خشم منتقدان را می افزاید به نحوی که حتی پس دادن مدال افتخار اردوغان به انجمن یهودیان امریکا به دنبال درخواست اعضای اپوزیسیون داخلی آبی بر این آتش نمی ریزد.
3. وقتی کتاب خاطرات تئودورهرزل را ورق می زنیم به صفحاتی می رسیم که در فاصله سال های 1989- 1902 به دنبال اصرار نماینده هرزل به سلطان عبدالحمید دوم برای فروش بخشی از خاک فلسطین به اسرائیل سلطان عبدالحمید پاسخی درخور می دهد:" اگر آقای هرزل به اندازه ای که دوست من هست دوست شما نیز می باشد به او توصیه کنید که دیگر وارد این بحث نشود. من نمی توانم حتی یک وجب از خاک سرزمینم را به شما بفروشم چرا که این خاک متعلق به من نیست متعلق به مردم من است. مردم من این امپراتوری را با جنگیدن برای آن، ریختن خونشان به دست آوردند و با خونشان آ ن را بارور کردند. ما پیش از اینکه اجازه دهیم یک وجب از آن از ما گرفته شود دوباره آن را با خونمان پوشیده خواهیم کرد ... امپراتوری عثمانی نه به من که به مردم من تعلق دارد و من نمی توانم هیچ تکه ای از آن را جدا کنم. بگذارید یهودیان میلیاردها دلارشان را حفظ کنند. اگر زمانی امپراتوری من تقسیم شود ممکن است آن ها فلسطین را مفت به دست آوردند ولی تنها جسد ما را می توانید تقسیم کنید..."
اردوغان بارها در سخنرانی های خود در روزهای اخیر با اشاره به جنایات جنگی اسرائیل اعلام کرد که "ترکیه به دنبال جریان کشتی آبی مرمره تمامی روابط خود با اسرائیل را قطع کرد و فقط به دنبال مداخله سایر کنشگران و شرط هایی که گذاشت حاضر به برقراری روابط مجدد با اسرائیل شد. این در صورتی است که اسرائیل هنوز شرط سوم یعنی رفع حصر کامل غزه را محقق نکرده است. اسرائیل نه تنها تحریم ها را برنداشت بلکه غزه را نیز مورد حمله قرار داد. چگونه می توان با رژیمی چون اسرائیل رابطه مجدد داشت؟ تمامی گام هایی که ترکیه برای عادی سازی روابطش با اسرائیل برداشته است حذف می شود. "
4. وقتی نگاهی به تاریخ استقلال ترکیه می اندازیم می بینیم که مساله فلسطین در طول زمان به یکی از مولفه های تشکیل دهنده هویت جمعی ترکیه تبدیل شده است. اسرائیلی که از اتحاد دوباره ی حماس و فتح ناراحت شده بود با بهانه قرار دادن مرگ سه نفر از شهروندانش آغاز جنگی دیگر را در پیش گرفت. گرچه مساله فلسطین در دوره حزب عدالت و توسعه یکی از دستورکارهای مهم خاورمیانه ای این کشور را تشکیل می داد اما اهمیت این مساله در دوره انتخابات ریاست جمهوری در این کشور به اندازه ای است که باعث شده تا گروه بندی های مختلف، سیاست های خاورمیانه ای یکدیگر را مورد نقد و ارزیابی قرار دهند.اما نکته ای که نباید فراموش کرد این است که صرف همزمانی این مساله با انتخابات نمی تواند دلیل در دستور کار قرار گرفتن یک مساله سیاست خارجی در حوزه سیاست داخلی یک کشور باشد. آنچه که در این حوزه مورد توجه قرار نمی گیرد جایگاه مساله فلسطین در بازسازی و هویت جدیدی است که ترکیه با استفاده از مسائل سیاست خارجی در هزاره سوم برای خود تعریف کرده است. داووداوغلو این مساله را در اثر مشهورش عمق استراتژیک مطرح کرده بود وی سیاست داخلی را ادامه سیاست خارجی می دانست و امیدوار بود با پرداختن به سیاست خارجی و ارائه سیاست خارجی موفق نه تنها راه برای حل مسائل سیاست داخلی هموار شود بلکه بحران هویت ملی ترکیه نیز تاحدی برطرف شود. به این ترتیب عطف توجه ترکیه به مسائل بوسنی، سومالی، میانمار، سوریه، مصر، عراق و غزه در یک بعد در ارتباط با بازتعریف هویت ملی ترکیه قابل ارزیابی بود. تلاش ترکیه برای عضویت در اتحادیه اروپا در آغاز به حدی بود که سیاست خاورمیانه ای ترکیه چندان به چشم نمی آمد اما با گذر زمان، تنش در روابط ترکیه- اتحادیه اروپا، افزایش روابط با شرق و در نهایت تلاش برای نقش آفرینی در بهار عربی و سوریه باعث شد تا سیاست خاورمیانه ای حزب عدالت و توسعه به عنوان یکی از عناصر سازنده هویت جمعی و اجتماعی- داخلی و خارجی- این کشور تبدیل به خرده گفتمانی مهم در گفتمان اصلی این کشور شود تا جایی که حتی اپوزیسیون برای نقد حزب حاکم به نقد سیاست خاورمیانه ای( بخوانید عربی)حزب بپردازد و حتی چنان گفتمان اسلامی را غالب ببیند که در سطح سیاسی یک حزب سکولار نامزدی اسلامگرا را به عنوان نامزد انتخاباتی خود برگزیند!از سوی دیگر بسیاری از تظاهرکنندگان در ترکیه با اشاره به حضور برادران فلسطینی شان در جنگ چاناک قلعه اکنون حمایت از مظلومان غزه را وظیفه گریزناپذیر خود می دانند. این یعنی موفقیت بعد هویتی راهبرد نوعثمانگرایانه حزب عدالت و توسعه که بعد دیگر آن را می توان در رابطه با سیاست حزب حاکم با کردها در داخل کشور ترکیه مشاهده کرد.
5. شکی نیست رویکرد مدافعان اصلی حقوق بشر و سازمان ملل به فاجعه بشری که در غزه رخ می دهد از یک سو نه تنها بذر کینه و بی اعتمادی بیش از پیش را نسبت به کنشگران جهانی می پاشد از سوی دیگر نشان دهنده عدم وجود اراده مشترک بین جهان اسلام و شاید موفقیت نسبی غرب و دشمنان اسلام در نهادینه کردن مذهب ستیزی اسلامی تا به حدی است که چنانچه اردوغان گفته دنیای اسلام ( اگر بتوان نامش را چنین گذاشت) به این دلیل که دعوای مذهبی در فلسطین در جریان نیست توجهی به مرگ برادران مسلمان خود نمی کنند" شکی نیست که این بی عاری اسلامی برخی کشورهای مدعی رهبری جهان اسلام دلایل بدیهی بسیاری دارد ولی خطایی نابخشودنی است که راه را برای اشتباهات محاسباتی امنیتی بسیاری خواهد گشود.
6. نکته نهایی که باید به آن توجه کرد و در ابتدا نیز به آن اشاره شد این است که ترکیه یک سیاست عربی دارد و نه سیاست خاورمیانه ای. تاریخ جمهوری ترکیه و پیشتر از آن امپراتوری عثمانی و روابطش با ایران نشان می دهد که هر چند دو واحد یاد شده در برهه هایی از تاریخ به عنوان رقیب سرسخت یکدیگر ظهور کرده اند ولی هرگز دست اتحاد به یکدیگر نداده اند. این دو کشور به عنوان تنها دو کشور مسلمان و غیرعرب منطقه همواره ظرفیت های یکدیگر را نادیده گرفته اند. این واقعیتی بسیار تلخ در سیاست خارجی هر دو کشور به شمار می رود. گرچه ادعای رهبری جهان اسلام، مذاهب مختلف و رژیم های متفاوت باعث کم میلی در ایجاد رابطه باشد اما هزینه چشم بستن بر واقعیت های جغرافیای و تاریخی چیزی نیست که به راحتی بتوان آن را جبران کرد. هم ترکیه و هم ایران به جای دیگری سازی از یکدیگر باید آگاه باشند که وقتی دو کشور غیرعرب همدیگر را به رسمیت نمی شناسند نمی توانند جایگاهی را که می خواهند در میان ناسیونالیست های عرب به دست آورند.

منبع : خبرآنلاین
۹۳/۰۵/۱۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">